شعری از بارویر سِواک
ترجمه امیک الکسانداری
3 اسفند 98 | ادبیات جهان | امیک الکساندری شعری از بارویر سِواک  
ترجمه امیک الکسانداری
بارویر سِواک متولد سال 1924 در استان آرارات ارمنستان می باشد. تحصیلات عالی خویش را در رشته ادبیات در دانشگاههای ایروان و مسکو کسب کرده و چند سالی هم در دانشگاه «ماکسیم گورکی» مسکو تدریس نموده است. شعر او سخنی تازه در ادبیات بعد از جنگ جهانی و دهه 1960 - سالهای شکوفایی هنر و ادبیات - بودند ...

ادامه ...
نلی زاکس
فرزام کریمی
3 اسفند 98 | ادبیات جهان | فرزام کریمی نلی زاکس 
فرزام کریمی
در سال 1966 نلی زاکس تنها زن آلمانی زبان بود که موفق به دریافت جایزه نوبل شد او در دریافت این جایزه تنها نبود بلکه در سال 1966 او به همراه ساموئل یوزف به صورت مشترک مفتخر به دریافت این جایزه شد نلی قبل از آنکه شاعر باشد نمایشنامه های رادیویی زیادی را کار کرده است و از قضا جایزه نوبل او بخاطر یک اثر نمایشی بود ...

ادامه ...
هارولد بلوم
فرزام کریمی
3 اسفند 98 | ادبیات جهان | فرزام کریمی هارولد بلوم 
فرزام کریمی
هارولد بلوم عصیانگری بود که تازیانه به دست ,مجرمان این شهر را تازیانه باران میکرد, ذات نقد همینست,تند,خشن و تلخ ,او در شهر کورها چشمانش را بر فجایع نبست و مجرمان شهر را که همان ادیبان بودند یکی یکی از لب تیغ گذراند, وظیفه اش را که گزیدن برای بیدارماندن اذهان بود را به درستی انجام داد و سپس بارهستی را بست و ...

ادامه ...
شعرهایی از میا لاکومته
ترجمه ازایتالیایی به فارسی ویدا بردیاز
با همکاری آزیتا قهرمان
9 بهمن 98 | ادبیات جهان | ویدا بردیاز شعرهایی از میا لاکومته
ترجمه ازایتالیایی به فارسی  ویدا بردیاز
با همکاری آزیتا قهرمان
میا لکومتهMia Lecomte شاعرایتالیایی با اصالت فرانسوی است. جدیدترین کتاب های او مجموعه شعر Intanto il tempo (2012) و Al museo delle relazioni interrotte (2016)؛ مجموعه داستان کوتاه Cronache da un’impossibilità (2015)؛ و کتاب کودکان L'Altracittà (2010) هستند. اشعار او در ایتالیا و مجلات شعربین المللی و انتولوژی های مختلف معرفی شده است .در سال 2012 منتخبی از شعر هایش به دو زبان ایتالیایی و انگلیسی در کانادا منتشر شد ...

ادامه ...
داستانی از اورال خان بوکی
ترجمه ی آیناش قاسم
11 بهمن 98 | ادبیات جهان | آیناش قاسم داستانی از اورال خان بوکی
ترجمه ی آیناش قاسم
شب بسیار طولانی زمستان...
به دنبال چاره‌ای می‌اندیشی تا سرمایی که وجودت را فراگرفته، بیرون کنی؛ در این هنگام می‌خواهی فریاد کنی «نابود باد، زندگی ساکت!».
وقت گرگ و میش، به محض اینکه هوا تاریک می‌شود، دلت برای خانوادهات تنگ می‌شود که در روستا، شام مختصرشان را خورده، سرشان را زیر پتو کرده و به خواب رفته‌اند ...

ادامه ...
شعری از یِقیشه چارِنتس
ترجمه ی امیک الکساندری
27 دی 98 | ادبیات جهان | امیک الکساندری شعری از یِقیشه چارِنتس
ترجمه ی امیک الکساندری
یقیشه چارِنتس متولد سال 1887 در شهر کارس / قارص از برترین و پر نبوغ ترین شعرای ارمنستان می باشد. والدین او از شهر ماکو ایران بدانجا نقل مکان کرده بودند و شاعر همواره از ریشه های خویش یاد کرده و حتی در منظومه «چارنتس نامه» می نویسد: « من در شهر ماکو متولد شده ام ...

ادامه ...
شعرهایی از هارولد پینتر
ترجمه نواب جمشیدی
6 دی 98 | ادبیات جهان | نواب جمشیدی شعرهایی از هارولد پینتر
ترجمه نواب جمشیدی
لبخند می میرد، لیکن هیچگاه از بین نرفته
لبخند می میرد پشت سرش
قهقهه زدن ها از آنست که گفته نشده است هرگز
این همهمه ها و هیاهوها و هوارها در سرهاتان ...

ادامه ...
شعری از فرناندو پسوا
ترجمه ی مبین اعرابی
21 آبان 98 | ادبیات جهان | مبین اعرابی شعری از فرناندو پسوا 
ترجمه ی مبین اعرابی
اگر به دنبال شعر ساده و سرراست می گردید، بهتر است از همینجا دور بزنید و به سراغ خیل عظیم شاعرانی بروید که شعرهایشان فهم آسان تری دارد، چراکه در شعر پسوا باید به دنبال لایه های پنهان گشت و رفت و برگشتی مداوم میان واقعیت (واقعیت چیست؟) و خیال را تجربه کرد. موضوع وقتی پیچیده تر می شود که با شخصیت هایی آشنا شویم که به جای پسوا سخن می گویند ...

ادامه ...
شعری از آنا دو نوآی
ترجمه ی مجید رضایی
16 آبان 98 | ادبیات جهان | مجید رضایی شعری از آنا دو نوآی
ترجمه ی مجید رضایی
آنا دو نوآی شاعر و رمان‌نویس فرانسوی در سدهٔ نوزدهم ،وی که شیفته مشرق زمین بود ، اشعار بسیاری را در ستایش این سرزمین ستود ،اشعاری مانند باغ مشرق زمين، لذ ت‌های مشرق زمين، روز مشرق زمين و غيره نشانگر شيفتگی او نسبت به زيبائی‌های سرزمين‌های دوردست است ...

ادامه ...
داستان کوتاهی از اورال خان بوکی
ترجمه ی آیناش قاسم
11 مهر 98 | ادبیات جهان | آیناش قاسم داستان کوتاهی از  اورال خان بوکی
ترجمه ی آیناش قاسم
آن مرد را هر سال می‌بینم، هنوز تغییری نکرده است؛ البته اگر بگویم همان شکلی مانده که قدیم، وقتی بچه بودم، با سؤال«داداش! نامه نداریم؟»، هر روز جلویش سبز می‌شدم، کمی دروغ گفتم. به راستی، گذر سال‌ها مانند بید سیاه که لباس را می‌خورد، سن آدم را می‌جود و روحش را نامحسوس، فرسوده می‌کند.
«زَکِنّ»، بیست و پنج سال،رئیس ادارة پست و تلگراف وتلفن روستای ما بود، حالا تقریباً پیر شده و با تلاش و دوندگی‌ای که برای بزرگ کردن فرزندانش کرده، خسته به نظر می‌رسد. ذاتاً شخص صبور و کم حرفی بود؛ اما گاه بگاه به اعجوبه‌ای تبدیل می‌شد که به ...

ادامه ...