شعرهایی از کنستانتین کاوافی ترجمه حسین خلیلی |
|
24 اردیبهشت 95 | ادبیات جهان | کنستانتین کاوافی | |
به شکوه تختی که بران آرمیدیم
به لذتی که با بدنهامان چشیدیم . پژواک ِ روزهای هوس آلودی بسویم میسُرَد ... |
|
ادامه ... |
ویژه نامه ها
1400 |
نوروز 1399 |
نوروز 1398 |
نوروز 1397 |
داستان نوروز 1396 |
نوروز 1393 |
بهرام اردبیلی |
ترجمه اولیس اثر جویس |
ساده نویسی |
علی مسعود هزارجریبی |
داستانی از آنتوان چخوف ترجمه زهره صمیمی |
|
24 اردیبهشت 95 | ادبیات جهان | آنتوان چخوف | |
چند روز پیش یولیا واسیلیونا را به اتاق کارم خواستم. یولیا پرستار بچه ها بود . می خواستم حقوقش را پرداخت کنم.
-"بنشین یولیا. بگذار کمی به حسابهایمان رسیدگی کنیم. می دانم که پول لازم داری ولی تعارف می کنی و حرفی نمی زنی. خب ، ماهیانه سی روبل توافق کرده بودیم . اینطور نیست؟" ... |
|
ادامه ... |
شعری از ویلادیمیر مایاکوفسکی ترجمه شهاب الدین قناطیر |
|
24 اردیبهشت 95 | ادبیات جهان | ویلادیمیر مایاکوفسکی | |
های توتون ها
جسمی غلیظ ملبس به دود فسرده هوا را ... |
|
ادامه ... |
شعری از راینر ماریا ریلکه ترجمه سعید یعقوبی |
|
24 اردیبهشت 95 | ادبیات جهان | راینر ماریا ریلکه | |
چشمانم پیش از این بر تپه ی آفتابی لغزید
پیشاپیش راهی که بدان قدم گذاشتم. و ما فراچنگ چیزی آمدیم که از چنگ ما گریخت؛ چیزی که حتی از دور ، درخششی درونی داشت ... |
|
ادامه ... |
شعری از آنا آخماتووا ترجمه سعید یعقوبی |
|
24 اردیبهشت 95 | ادبیات جهان | آنا آخماتووا | |
دستانم را زیر شال تیره ام به هم فشرده ام ...
" چرا پریده رنگتان ،چرا کرخت شده اید؟ --نکند از او یک مست لایعقل ساخته باشم با اندوهی طاقت فرسا. ... |
|
ادامه ... |
داستانی از کیت شوپن ترجمه سعید یعقوبی |
|
24 اردیبهشت 95 | ادبیات جهان | کیت شوپن | |
همه می دانستند که خانم مالارد ناراحتی قلبی دارد ، برای همین خیلی سعی کردند که خبر مرگ شوهرش را آرام آرام به او برسانند.
خواهرش ژوزفین قضیه را به او گفت، در جمله های کوتاه و با لکنت زبان ؛ در لفافه و مبهم . دوست شوهرش ریچارد هم آنجا کنار خانم مالارد بود . ... |
|
ادامه ... |
داستانی از تیا اوبرت ترجمه: سعید یعقوبی |
|
24 اردیبهشت 95 | ادبیات جهان | تیا اوبرت | |
تیا اوبرت در 30 سپتامبر 1985 در بلگراد یوگسلاوی بدنیا آمد. تا سال 1992 در همانجا با مادرش و دربزرگ و مادربزرگ مادری اش زندگی کرد.وقتی جنگ در یوگسلاوی شروع شد ، اوبرت و خانواده اش به قبرس و پس از آن به اقتضای شغل پدربزرگش به قاهره در مصر نقل مکان کردند. بعدها تیا و مادرش مقیم آمریکا شدند.
در سال 2006 پدربزرگش در گذشت و قبل از آن در بستر مرگ از تیا خواست که با نام مستعار اوبرت بنویسد ... |
|
ادامه ... |
داستانی از هکتور اچ مونرو (ساکی) ترجمه مریم صداقتنیا |
|
24 اردیبهشت 95 | ادبیات جهان | هکتور اچ مونرو (ساکی) | |
بانوی جوان پانزده ساله ای با متانت گفت: " آقای ناتل! خاله ام تا چند لحظه دیگر به حضورتون می رسند. در این مدت شما باید سعی کنید مرا تحمل کنید." فرامتون ناتل سعی کرد بدون اسائه ادب به خاله ای که در حال آمدن بود، چنانکه شایسته است چیز صحیحی در تملق خواهرزاده بگوید. شخصاً بیش از هر زمانی شک داشت که این ملاقاتهای رسمی پی درپی با افرادی کاملاً غریبه کمکی به بهبود بیماری عصبی اش که تحت درمان بود، خواهد کرد. ...
|
|
ادامه ... |
شعری از تادئوش روژه ویچ ترجمه علیرضا حسنی |
|
24 اردیبهشت 95 | ادبیات جهان | علیرضا حسنی | |
تادئوش روژه ویچ (1921 - 2014) «شاعر ملی»، نمایشنامه نویس، و مترجم بلندآوازه لهستان است. وی برندة جایزه شعر اروپا (2007) است و چندین بار در لیست نهایی کاندیداهای نوبل قرار گرفته. آثارش به 49 زبان ترجمه شده، و به یونسکوی لهستان شهرت دارد. طنز، و ابزوردی گرم و ملایم ویژگی اثار اوست. شیموس هینی، برندة نوبل ادبیات در سال 1995 او را یکی از بزرگترین شاعران قرن بیستم نامیده است. ...
|
|
ادامه ... |
داستانی از کاروان عمر کاکه سور ترجمه ی توران خندانی |
|
15 اسفند 94 | ادبیات جهان | توران خندانی | |
کاروان عمر کاکه سور ،از نویسندگان مطرح کردستان عراق، سال1964در اربیل عراق متولد شده است. تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم درآنجابه اتمام رسانده و سپس درسال 1985 در رشته تاریخ به تحصیل ادامه داده است. اما پس از دو سال،تحصیل را رها کرده و سرانجام در سال 1991 تحصیلاتش را به اتمام می رساند. در سال 1992 برای همیشه کردستان را ترک کرده،نخست به آلمان رفته و سپس در دانمارک ساکن می شود. کاکه سور از سال 1985 شروع به نوشتن کرده،اما بعد از انقلاب کردستان عراق آثارش را منتشر کرده است. ازاین نویسنده نام آور تاکنون چند رمان ، مجموعه ...
|
|
ادامه ... |
اینجا و آنجا
- جایزه ادبیات داستانی زنان به «روث اوزکی» رسید
- توصیف علی باباچاهی از مسعود احمدی
- سید علی صالحی: شعر مسعود احمدی از زندگی سرشار بود
- «آزما»ی جدید منتشر شد
- سرانجام مردی که از «شاملو» کند و به «اخوان» نزدیک شد
- گفتوگو با ع. پاشایی
- روایتی جالب از ارتباط میان ابراهیم گلستان و گُدار
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
"زنبق وحشی" شعرهای لوئیز گلوک ترجمه رزا جمالی نشر ایهام |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |