شعری از ویسل کارانی موسلو
ترجمه از آیدا مجیدآبادی
29 اسفند 95 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | آیدا مجیدآبادی شعری از ویسل کارانی موسلو 
ترجمه از آیدا مجیدآبادی
شکفتن رنگارنگ گل‌ها
هنگامه‌ی پرنده‌ها و پروانه‌ها
آواز شگفت حشره‌ها
خنکای آب چشمه‌ها
گیسوانت تاجی از بابونه می‌خواهند
با من بیا در این بهار ...

ادامه ...
دو شعر از آتااول بهرام‌ اوعلو
ترجمه‌ی مجتبا نهانی
29 اسفند 95 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | مجتبا نهانی دو شعر از آتااول بهرام‌ اوعلو 
ترجمه‌ی مجتبا نهانی
صورتم را رو به ابرها گرفته
مثل حالت نیایش
دعاهایی را زمزمه می‌کنم
با پرنده‌ها و علف‌ها
با باد و بهار
تنم را می‌شویم ...

ادامه ...
شعری از گولتن آکین Gülten Akın
ترجمه از آیدا مجیدآبادی
14 اسفند 95 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | آیدا مجیدآبادی شعری از گولتن آکین Gülten Akın
ترجمه از آیدا مجیدآبادی
خانه‌ها بزرگ‌تر از بزرگ
من، غریب‌ترینِ انسان‌ها
اولین بار است که دور را درک می‌کنم
شبیه دیدن و یا لمس کردن
با پرنده‌ها، بر روی قندیلی قدیمی ...

ادامه ...
در درونم هم یک زن وجود دارد هم یک مرد
مصاحبه‌ی روزنامه‌ی خبر ترکیه با الیف شافاک
ترجمه از کیومرث نظامیان
10 اسفند 95 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | کیومرث نظامیان در درونم هم یک زن وجود دارد هم یک مرد
مصاحبه‌ی روزنامه‌ی خبر ترکیه با الیف شافاک
ترجمه از کیومرث نظامیان
«به نوشته‌هایی که در موردم نوشته شده است نگاه می‌کنم، در همهیآن‌ها یک نوع تبعیض جنسی وجود دارد . چنانچه گویی مردها به زن‌ها از بالا به پایین نگاه می‌کنند. این موضوع در نوشته‌هایشان نیز تأثیر گذاشته است. طوری‌ که اگر یک نویسنده‌ی زن، شاعر زن ، سیاستمدار زن وجود داشته باشد تحقیرش می‌کنند.
انسان همان اندازه که به ایمان نیاز دارد به شک و تردید در ایمان و باورهایش نیازمند است. در غیر این صورت نمی‌تواند رشد کند و شکوفا شود. ...

ادامه ...
شعری از ییلماز اِردوعان
ترجمه ی مجتبا نهانی
23 بهمن 95 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | مجتبی نهانی شعری از ییلماز اِردوعان 
ترجمه ی مجتبا نهانی
هر کاری ممکن است
با یک صفحه کاغذ سفید
مثل ساختن هواپیما، بادبادک
به کار بردن آن
زیر پایه‌ی کوتاه میزی لرزان
یا نوشتن شعری ...

ادامه ...
شعری از آهمت سلچوک ایلکان
ترجمه از شهرام دشتی
19 بهمن 95 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | شهرام دشتی شعری از آهمت سلچوک ایلکان 
ترجمه از شهرام دشتی
نامش «گل»بود.
بیش از هر چیزی، به گل عشق می‌ورزید.
هنگام خنده، گل‌ها شکوفه می‌زد در گلِ روی‌اش.
تنهایی خود را، فقط با گل‌ها قسمت می‌کرد.
از کسانی که دوستش داشت، همیشه در انتظار گل ...

ادامه ...
شعری از ناظم حکمت
ترجمه ی وحید آقایی
14 بهمن 95 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | وحید آقایی شعری از ناظم حکمت
ترجمه ی وحید آقایی
رآکتورهای اتمی کار می‌کنند و کار می‌کنند
ماه‌های تولید آغاز می‌شوند با طلوع خورشید
و با طلوع خورشید کامیون‌های زباله
مرده‌ها را از پیاده‌رو جمع آوری می‌کنند ...

ادامه ...
آسیب‌شناسی ترجمه (4)
یادداشتی از ابوالفضل پاشا
11 بهمن 95 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | ابوالفضل پاشا / تحریریه پیاده رو آسیب‌شناسی ترجمه (4)
یادداشتی از ابوالفضل پاشا
این شعر در مأخذ - که کتابی‌ست شامل شعرهای شاعران ترکیه با موضوع استانبول با ترجمه‌ی یکی از مترجم‌های پرکار - دقیقن به همین شکل و با همین حجم و به نام شاعر آن نِجیپ فاضیل کیساکورک - که در ایران به نجیب فاضل کیساکورک و حتا گاهی قیساقورق نیز مشهور است - به چاپ رسیده ...

ادامه ...
شعری از عزیز نسین
4 بهمن 95 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | فرشته‌ درویش‌وند شعری از عزیز نسین
اگر قرار است گیاهی باشم
کاش دشت و دمن شوم
امان ! شوکران نه. ...

ادامه ...
دو شعر از ناظیم هیکمت
ترجمه ی ابوالفضل پاشا
2 بهمن 95 | ادبیات ترکیه و آذربایجان | ابوالفضل پاشا دو شعر از ناظیم هیکمت
ترجمه ی ابوالفضل پاشا
برف جاده را بست
تو نبودی
در مقابل تو زانو زدم
با چشمانی بسته
به چهره‌ات دقیق شدم ...

ادامه ...
سایر صفحات :   123456789101112131416