در درونم هم یک زن وجود دارد هم یک مرد
مصاحبهی روزنامهی خبر ترکیه با الیف شافاک
ترجمه از کیومرث نظامیان
تاریخ ارسال : 10 اسفند 95
بخش : ادبیات ترکیه و آذربایجان
İçimde bir kadın da var, erkek de...
در درونم هم یک زن وجود دارد هم یک مرد
مصاحبهی روزنامهی خبر ترکیه Türk Haberبه تاریخ 2 جولای 2016 با الیف شافاک Elif Şafakبه بهانهي چاپ رمان جدیدش به نام «سه دختر حوا» Havva'nın Üç Kızı
گفتگو از گولهنای بورکچی Gülenay Börekçi
ترجمه از کیومرث نظامیان
«به نوشتههایی که در موردم نوشته شده است نگاه میکنم، در همهیآنها یک نوع تبعیض جنسی وجود دارد . چنانچه گویی مردها به زنها از بالا به پایین نگاه میکنند. این موضوع در نوشتههایشان نیز تأثیر گذاشته است. طوری که اگر یک نویسندهی زن، شاعر زن ، سیاستمدار زن وجود داشته باشد تحقیرش میکنند.
انسان همان اندازه که به ایمان نیاز دارد به شک و تردید در ایمان و باورهایش نیازمند است. در غیر این صورت نمیتواند رشد کند و شکوفا شود. اگر جایی برای تردید و شک در مورد ایمان و باور انسان وجود نداشته باشد، ایمان او کورکورانه و متعصبانه خواهد بود و این بسیار خطرناک است، چرا که نمونههای فراوانی از این دست در تاریخ وجود دارد .»
«سه دختر حوا» عنوان جدیدترین رمان الیف شافاک نویسندهی مشهور ترکیه است که در سال 2016 منتشر شده است. این کتاب حکایت دختر ترکی به نام پری است. پدر پری یک لیبرال و انسانی بیدین است و مادرش یک مسلمان متعصب. پری میان ایمان و شک و تردیدهایش مردد مانده است.
با نویسنده در مورد رمان جدیدش به طور مفصل گفتوگو میکنیم:
الیف! وقتی نوشتن رمان سه دختر حوا را شروع کردید به چه چیزی فکر میکردید ؟
- میخواستم داستان پری را بنویسم. ایدههای سردرگمی تو سرم وجود داشتند که سعی میکردم بازتاب ترکیهی کنونی باشند. در این مدت طولانی چیزهای زیادی از آنچه که خوانده و شنیده و دیدهام مرا ناراحت میکنند. تمامی اینها در وجودم و در ذهنم انباشته شدهاند و همینها هستند که مرا مجبور به نوشتن این رمان کردند.
از دوران عثمانی به بعد تمامی نویسندگان ترکیه برای نشان دادن زندگی سیاسی و اجتماعی و عاطفی از شخصیت مرد استفاده کردهاند. ولی من تصمیم گرفتم مسائل روزرا به وسیلهی شخصیت زن بیان کنم.
رمانم سوالهایی است در مورد زندگی، ایمان، دین، بیدینی. طبیعی است که جواب این سوال ها را به عهدهی خوانندگان گذاشتهام.
آیا تاکنون در مورد دختران اولین زن (حوا) چیزی نوشته شده است؟
- در مورد پسران آدم و حوا بسیار صحبت شده و نوشته شده است. اما در مورد زندگی دخترانشان هیچ چیزی مشخص نیست، چرا که چیزی نوشته نشده است. من همیشه در پی پیدا کردن این شکافها بودهام و پرسشهای زیادی از آنها را از خودم میپرسم و در پی شکستن این تابوها هستم.
از این شخصیت خواهرانه بسیار صحبت میکنی چگونه این شخصیت خواهرانه در رمان شکل گرفته است؟
-چونکه یک حسادت میتواند در میان خواهران وجود داشته باشد. سه تصویر از سه زن. یکی باایمان، یکی بیایمان و یکی حد فاصل میان هر دو.کافر، بیدین و متردد.
آیا آنها میتوانند کنار هم دوست باشند؟ حتا خواهرها؟ آیا ما میتوانیم با انسانهایی که هیچ شباهتی با ما ندارند زندگی کنیم؟ در ترکیه هیچ کس حاضر نیست در قلمروی دیگری با او شریک باشد. همه به سوی جزیرهی خویش میروند. این گونه تقسیم بندی در میان زنها وجود دارد. اما یک چیز کاملن مشخص هست: تا زمانی که این تقسیمبندیها و تبعیضها وجود دارد نظام مردسالاری همچنان پا برجا خواهد ماند. بگذارید نمونهای بیاورم: در روح پری یک احساس گناه وجود دارد که از عهدهاش خارج است. ما زنها همیشه خودمان را گناهکار میدانیم و از آن ناراحتیم. مثلن تمامی دوستان من که فرزند دارند، حتا خودم میگوییم: «آیا خوب به تغذیهی پسرم رسیدم؟». «آیا به صورت صحیح دخترم را بزرگ کردم؟».
خودمان را با این سوالها میخوریم و نابود میکنیم . من هیچ وقت مردها را به خاطر وظایف پدریشان ناراحت ندیدهام.
در رمانتان آیا عشق هم هست؟
- عشق فرمولهای متفاوتی دارد. عشق چیز بسیار پرجوشی است. در واقع ما هنگام بیان عشق در آن واحد از 20 نوع احساس به آن استفاده میکنیم و درست در همین لحظه است که همه چیز به هم میخورد.
این رمانی است در مورد ایمان، به خصوص پس از ساخت شخصیت مرد. آیا شما هم یکی از آن پرسشگران ایمان هستید؟
- وقتی یک نویسندهی زن باشی همه فکر میکنند که شخصیت زن در کتابات خود تو هستی. در حالی که اصلن اینگونه نیست. من اکثرن در رمانهایم در شخصیت مردها پنهان میشوم. در این کتابها چیزهای زیادی در مورد ایمان وجود دارد که من در واقع ارزش بیشتری به ایمان دادهام. انسان متعصبی نیستم. به نظر من ایمان مطلق به معنی باور دینی نیست.
نوع دیگر عاشق شدن، نوشتن یک رمان، از صفر شروع کردن چیزی که از آن هیچ چیز نمیدانی، اینها همه نمونهای از ایمان است. از طرف دیگر شک و صحبت کردن در مورد آن را دوست دارم.
این کار چه سودی دارد؟ در تو چه چیزی را ضعیف و چه چیزی را قدرتمند میکند؟
- دیالکتیکهای بین شک و ایمان برایم مهم است. آنها چون رقص ابدی در حال تغییرند. انسان همان اندازه که به ایمان نیاز دارد به شک و تردید در ایمان و باورهایش نیازمند است. در غیر این صورت نمی تواند رشد کند و شکوفا شود. اگر جایی برای تردید و شک در مورد ایمان و باور انسان وجود نداشته باشد، ایمان او کورکورانه و متعصبانه خواهد بود و این بسیار خطرناک است. چراکه نمونههای فراوانی از این دست در تاریخ وجود دارد.
اگر سوژهی شک را کنار بگذریم چرا در مورد ایمان و باورها فکر نمیکنید؟
- صد درصد. در این رمان یک صحنهی مهم وجود دارد. «آزور» در دانشگاه وارد یک بحث سه نفره می شود و در همان لحظه به مباحثه با یک پروفسور ملحد و با یک پروفسور باایمان می نشیند. یکی از پروفسورها سعی در انکار بیایمانیاش دارد. دیگری سعی در انکار ایماناش و آزور تلاش میکند که ایمان را به بیایمان و شک را به دیندار القا نماید و اولین صحنهی دیدار پری با او هم همین صحنه است.
آیا ما میتوانیم بگوییم که رمان سه دختر حوا یک رمان فمنیستی است؟
- خیر این درست نیست. من فمنیست هستم اما رمانم نه. در این رمان از یک سو چیزی برای پنهان کردن نیست همه چیز آشکار است. از سوی دیگر سعی در ایجاد همدلی و ساختن پلی است.
زن نویسنده همیشه مورد تحقیر قرار میگیرد . نظر شما در مورد آن چیست؟
- در درونم هم یک زن وجود دارد هم یک مرد. در زندگی روزمرهام وقتی با انسانهای دوروبرم معاشرت میکنم چیزهای زیادی دستگیرم میشود که به آنها علاقهمند میشوم که آنسوی زن بودنم خودش را نشانم میدهد. در واقع درون همهی ما انرژی یک زن و یک مرد وجود دارد. اما ما اکثرن این را در خودمان پنهان میکنیم. همان طور که مردها انرژی زنانهی درونشان را انکار میکنند، زنها هم انرژی درونی مردانهشان را انکار میکنند. به خاطر همین مسئله بود که من نوشتن این رمان را الزامی دانستم. درست همینجا است که من آزادم. هم میتوانم زن باشم و هم میتوانم مرد باشم.
بزرگترین چالش یک نویسندهی زن در سیستم چاپ و نشر چیست؟ آیا مبارزهی زنانه در نشریات هم ادامه دارد؟ یا که نه آنجا یک ساحت کاملن متفاوت است؟
- آنچه که معلوم است کشور ترکیه کشوری است که نظام بسیار مردسالارانهای در آن حاکم است. به همین خاطر در ادبیات و مطبوعات هم هیچ فرقی در این تبعیض وجود ندارد. در همهی آنها یک نوع تبعیض جنسی وجود دارد. چنانچه گویی مرد ها به زنها از بالا به پایین نگاه میکنند. این موضوع به نوشتههایشان نیز تأثیر گذاشته است. طوری که اگر یک نویسندهی زن، شاعر زن، سیاستمدار زن وجود داشته باشد تحقیرش میکنند.
اولین بار خاطرتان هست که عاشق چه کتابی شدید؟
- چارلز دیکنز.«داستان دوشهر». بعد ها تمامی آثار دیکنز را خواندم و در هنر نویسندگیاش حیران شدم. دوران بعدی سروانتس را کشف کردم.
قهرمانان ادبیات چه کسانی هستند؟
- خیلی زیادند. به راستی که لیست جامعی وجود ندارد. تند تند تغییر میکنند به نویسندهها و شاعرها و متفکران متفاوتی علاقهمندم. هم از غرب و هم از شرق. هم سیاست و هم فلسفه و هم تاریخ را میخوانم. از برداشت های متفاوت استفاده میکنم. خواندن را بسیار دوست دارم. دیوانهوار میخوانم و معتقدم که هر نویسنده یک خوانندهی حرفهای هم هست.
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه