شعری از ناظم حکمت
ترجمه ی آیدا مجیدآبادی
تاریخ ارسال : 7 مهر 00
بخش : ادبیات ترکیه و آذربایجان
شعری از شاعر ترک ناظم حکمت
(Nazım Hikmet)
برگردان از: آیدا مجیدآبادی
پیام
برادران و خواهران بیمارم
بهبود مییابید
دردها و رنجها آرام میگیرند
و آرامش نرمنرمک
بهسانِ شبانگاهی بهاری
از ورای شاخههای سنگین و سبز فرود میآید
برادران و خواهران بیمارم
اندکی صبر، اندکی مبارزه
کسی که آنسوی در، انتظار میکشد
زندگیست، نه مرگ
در آنسوی در، جهان زیباست
برمیخیزید و از بسترتان بیرون میروید
و کشفِ طعمِ نان و نمک و خورشید را
از ابتدا آغاز میکنید
زرد شدن بهسانِ لیمو
ذوب شدن به سانِ شمع
و سقوطی ناگهانی
بهسان چناری پوسیده
برادران و خواهران بیمارم
ما نه لیمو هستیم، نه شمع و نه چنار
خدا را شکر انسانایم
و خدا را شکر میدانیم
چگونه امید را به داروهایمان بیفزاییم
و با ایستادگی، ایستادگی ببخشیم
با این حدیث: که باید زیست
برادران و خواهران بیمارم
بهبود مییابید
دردها و رنجها آرام میگیرند
و آرامش نرمنرمک
بهسانِ شبانگاهی بهاری
از ورای شاخههای سنگین و سبز فرود میآید
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه