شعرهایی از محمد حسن مرتجا


شعرهایی از محمد حسن مرتجا نویسنده : محمد حسن مرتجا
تاریخ ارسال :‌ 15 اسفند 89
بخش : شعر امروز ایران

این هند

تبم کوک دستهایم است

چرا نزنم با دستهایم که یک آسمان دریایند!

میزنم، میزنم، آتشی آنقدر

که هند بریزد از شانه هام

بر شبی که ستاره گان روسپی آسمان این همه تنها!

 

چرا تب می زنم، هند میریزد

آنگونه که سطرهایی از بودا، سیک، مسلمان

با هم می زنند و می رقصند

و من از این همه رنگ در رنگ کور می شوم

 

اما چطوری بگویم

این هند غم دارد

بوف کور دارد

و آخ که چشمی پر از تفاوت

و پیراهنی پر از سیل دارد

و من که دست خودم نیست که هند می زنم

می گیردم هوایی که ورق می زند خونم را

و من درد می کشم با ابرهایی مسلول 

که این همه سال در دستانم سکوت کردند

و ستاره گانی ایدزی که به سر انگشتانم می ریزد

 

در شبی از شبهای تابستان

در میخانه ی ستاره ی ونوس

با تبم که کوک دستهایم است

می زنم آتشی آنقدر

که خدا بیاید پایین

و دست در دست درختان گریه کند

 

 

آهوی بالدار

 

آبی از سر تا پایم روی گرفت و

آهو شد و از پنچره به هوا ریخت

(آهوی بالدار که دیده است؟)

و هم نشستنش در آخر بر قالیچه ی سیال سلیمان نبی

آهوی بالدار که دیده است

که می گردد و ستاره ای دور را می یابد

تا از رنگ رخسارش چشمانش را سرمه کشد!

آهوی بالدار هو هو کنان در باد و باران و آفتاب و

 

ودارم بیدار می بینم

که تخت خواب تمام خانه را خورده

و بیهوده است کد دادن پیاپی دستهایم

حتی پا در میانی میز و یخچال و گاز ....

تخت خواب رفته در لاک خودش

                   - دور و نزدیک

و بر گردش آتش گردانی از چشمهای متکثرش می چرخد

(جرقه های اینطور رنگین کمان کجا می بردمان؟)

دارم روی از روی می کشم

(راضی نمی شوم به هر روی)

و آبی که از میانه روی را دو نیم می کند

تا کجاها با بادها سرک می کشد

و این همه چشمهای از چهره افتا ده و ریخته بر خانه و کوچه

        - خواب نرفته، خوابشان را کی شاید به ابرها بزند

 (......................................)

و این سطر دم نزد، نمی زند

سطرهایی از، یکی بود

سطرهایی از یکی نبود

و قصه به اول رسید

و ماهیان که از تشنگی مردند

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : حافظ حدایق - آدرس اینترنتی : http://

غریبه نیستم به ماهنامه ی صدف سر بزن

ارسال شده توسط : بامداد رضایی - آدرس اینترنتی : http://

بسیار در این روزهای نحس عید از خواندن کارهای مرتجا لذت بردم /این شاعر محجوب اوج شاعری است ............ممنونم از شما برای انعکاس شعر او

ارسال شده توسط : لوطیج - آدرس اینترنتی : http://lotij.blogfa.com

درود
شعرهای خوبی خواندم