شعری از رضا طبیب زاده
15 بهمن 98 | قوالب کلاسیک | رضا طبیب زاده شعری از رضا طبیب زاده
بکُش به رسم پدرهامان که داغْ قسمت مادرهاست
بکُش به سنت اجدادی که رسمْ قتل برادرهاست
اگر که عاشق من هستی، بکُش؛ که خواهر من هستی
بکُش مرا که اساساً جنگ همیشه بر سر خواهرهاست ...

ادامه ...
شعری از رضا طبیب زاده
12 مهر 98 | قوالب کلاسیک | رضا طبیب زاده شعری از رضا طبیب زاده
سلامت می‌کنم هر بارِ چندم، بار چندم‌تر
جوابم می‌دهی گاهی "سلامٌ"تر، "علیکم"تر
تلاطم‌وار می‌رقصیم، مولاوار، شمساوار
«سلامٌ فیهِ حَتّی مَطلَعِ الفَجر»ی تلاطم‌تر ...

ادامه ...
شعری از رضا طبیب زاده
21 بهمن 96 | قوالب کلاسیک | رضا طبیب زاده شعری از رضا طبیب زاده
لا/یُبالی / اُبالی / تـُ/بالی
"لا"ترین "قل"ترین "قیل" و "قال"ی
هی نپرس از من و حال و روزم
تا نگویم: چه روزی؟! چه حالی؟! ...

ادامه ...