شعری از محمدحسن مرتجا
19 بهمن 95 | شعر امروز ایران | محمدحسن مرتجا شعری از محمدحسن مرتجا
سایه ی تو را می دانم
و دست هایت را که مرا به وقت گیاهان میزان می کند
- چرا بایستم؟!
چرا...
با قامتی از برف
...

ادامه ...
شعری از محمدحسن مرتجا
30 مرداد 95 | شعر امروز ایران | محمدحسن مرتجا شعری از محمدحسن مرتجا
مادر چه می کوبید در جوغن؟!
صدای کوبیدن یکنواخت «تاب، تاب»
می پیچید در سطرهایم
بوی ادویه جات
زردچوبه، فلفل،دارچین
وه چه سرمستی ...

ادامه ...
شعرهایی از محمدحسن مرتجا
27 آذر 94 | شعر امروز ایران | محمدحسن مرتجا شعرهایی از محمدحسن مرتجا
برداشتن، انکاری در خود دارد
شکی، سکوتی، جایی مخفی
و چهره ای که در چهره ی خود می­زند ...

ادامه ...