غزلی از محمد فرخ طلب
28 اسفند 92 | قوالب کلاسیک | محمد فرخ طلب غزلی از محمد فرخ طلب
طلوع چشم تو آغاز راه این غزل است
به من بتاب که خورشید نسخه ی بدل است
حریم پاک تو یک گوشه از بهشت است و
برای داشتنش بین عاشقان جدل است ...

ادامه ...
غزلی از محمد فرخ طلب
5 دی 90 | قوالب کلاسیک | محمد فرخ طلب غزلی از محمد فرخ طلب
با باد پر از اشکم و
با تو پُر طوفان
با حادثه هم کاسه و
با ابر قرینم
در تو کششی هست
که بی تاب کننده است
با هرچه که بی تاب و
قرار است عجینم
...

ادامه ...