غزلی از محمد فرخ طلب


غزلی از محمد فرخ طلب نویسنده : محمد فرخ طلب
تاریخ ارسال :‌ 28 اسفند 92
بخش : قوالب کلاسیک

طلوع چشم تو آغاز راه این غزل است
به من بتاب که خورشید نسخه ی بدل است
حریم پاک تو یک گوشه از بهشت است و
برای داشتنش بین عاشقان جدل است
به پیشگاه تو بایدکه سر فرو دارند
تمام عالم و آدم، هرآن کسی که یل است
توئی و قلب هزاران هزار زائر تو
تو ضامنی و وفایت برایشان مثل است
اگرچه جاه ندارم خوشم که قسمت من
-غلام حلقه به گوش تو بودن- ازازل است
تمام خواسته ام یک نگاه کوچک توست
از آن دو چشم که گویی دو کاسه ی عسل است

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :