داستانی از رقیه اسدیان | |
21 بهمن 97 | داستان | رقیه اسدیان |
![]() |
سرم را به سمت بهزاد برگرداندم و مدادم را با عصبانیت روی میز انداختم:
«مردهشورت رو ببرن با این کمک کردنت! خستهم کردی با خمیازه کشیدنهات» بهزاد که در عالَم خودش به سر میبرد، با سروصدای من خواب از سرش پرید و چشمهای قرمز و نیمهبازش را کاملاً گشود و با حیرت نگاهم کرد ... |
|
ادامه ... |

ویژه نامه ها
![]() |
نوروز 1399 |
![]() |
نوروز 1398 |
![]() |
نوروز 1397 |
![]() |
داستان نوروز 1396 |
![]() |
نوروز 1393 |
![]() |
بهرام اردبیلی |
![]() |
ترجمه اولیس اثر جویس |
![]() |
ساده نویسی |
![]() |
علی مسعود هزارجریبی |
داستانی از رقیه اسدیان | |
23 آبان 97 | داستان | رقیه اسدیان |
![]() |
در عصرهای تابستان وقتی هوا کمی خنک می شد، در خیابان نهم روبه روی بنبست سوم پیرمردی که قیافه خسته و کثیفی داشت روی جدول کنار جوب می نشست. صورتش همیشه کثیف و ریشش نامرتب بود و آدم فکر می کرد بین ریش های فرخورده و عرق کردهاش سوسک و یا حشره ای پنهان شده است. در سر طاسش به جز چند تار موی کثیف که هنوز در پشت گوش هایش مانده بود ...
|
|
ادامه ... |
اینجا و آنجا
- فروش فراتر از انتظار کتاب یک شاعر
- نامزدهای جشنواره شعر «فجر» معرفی شدند
- انتشار گزیده شعرهای منصور اوجی
- لیلا کردبچه: فضای ادبی کشور شاعران را دلسرد کرده است
- کرونا «عباس صفاری» را از ما گرفت
- گفتگوی کوتاه ایسنا با ضیاء موحد
- فروغ فرخزاد در «وزن دنیا»
![]() |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو

![]() |
شرایط درج آگهی در پیاده رو |