شعری از علی جهانگیری


شعری از علی جهانگیری نویسنده : علی جهانگیری
تاریخ ارسال :‌ 3 مرداد 93
بخش : شعر امروز ایران

پس کوه ها به راه افتادند

 تیر و کمانت را بردار پسرک آفتاب و

زیتون  

و کاغذی سپید برای شعرم

مگر نمیدانی گلوله ای در حلب

 کابل را یتیم می کند ؟

و از هزار و یک شب شمشیر

تنها غلافی خالی می ماند

تنها غلاف !

غلافی به جای لب روی صورتم

غلافی به جای شهر جای غزه

سوراخی سیاه تر از نفت

جای زیتون و آفتاب

 « و اذالجبال سیرت » *

ستاره را تاریکی خورد

و هور فرو ریخت بر تن کوه

تیر و کمانت را بردار پسرک شاعر

 

 

پ . ن :

« و اذالجبال سیرت » آنگاه که کوه ها از جای بجنبند . قرآن کریم سوره کورت

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :