شعری از ثنا نصاری
تاریخ ارسال : 24 مرداد 93
بخش : شعر امروز ایران
" تو پیش از من از خانه بیرون رفته ای..."
هر صبح
برای تو نامه ای می نویسم
و از تنهایی گلایه می کنم
می نویسم که هر صبح
به گلدان ها آب می دهم
به پرنده ها دانه
می نویسم که هر روز
به اتاقت سر می زنم اما
تو پیش از من از خانه بیرون رفته ای
از فکر اینکه مادر خوبی نبوده ام می لرزم
لباس های زمستانی ات را از چمدان بیرون می آورم
هوا سرد می شود.
روسری سیاهم را سرم می کنم
و پیش از آنکه از دانشگاه برگردی
به قبرستان می روم
اما
پشت یک چراغ قرمز که همه چیز از حرکت ایستاده است
ناگهان به یاد می آورم
که تو را سال هاست از دست داده ام...
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه