شعری از ثنا نصاری


شعری از ثنا نصاری نویسنده : ثنا نصاری
تاریخ ارسال :‌ 24 مرداد 93
بخش : شعر امروز ایران

" تو پیش از من از خانه بیرون رفته ای..."   

 

هر صبح

برای تو نامه ای می نویسم

و از تنهایی گلایه می کنم

می نویسم که هر صبح

 به گلدان ها آب می دهم

به پرنده ها دانه

می نویسم که هر روز

به اتاقت سر می زنم اما

تو پیش از من از خانه بیرون رفته ای

از فکر اینکه مادر خوبی نبوده ام می لرزم

لباس های زمستانی ات را از چمدان بیرون می آورم

هوا سرد می شود.

 

روسری سیاهم را سرم می کنم

و پیش از آنکه از دانشگاه برگردی

به قبرستان می روم

اما

پشت یک چراغ قرمز که همه چیز از حرکت ایستاده است

ناگهان به یاد می آورم

که تو را سال هاست از دست داده ام...

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : بيژن - آدرس اینترنتی : http://

شعر روان، ساده و گيرايي بود. كانسپت "فقدان" را از پيش از شروع شعر، از عنوانش "تو پيش از من از خانه بيرون رفته اي" دريافت مي كنيم و اين مفهوم در ادامه ي شعر خودش را بسط مي ده... بسيار نيكو.

ارسال شده توسط : امیر یزدانی - آدرس اینترنتی : http://

با درود
شعر روایی، ساده. روان و زیبا
شعر در روسری سیاهم را سر می کنم
و پیش از آنکه از دانشگاه برگردی
به قبرستان میروم پایان یافته
شاد باشید به مهر

ارسال شده توسط : عرفانی - آدرس اینترنتی : http://www.m-63.blogfa.com

زیبا بود

ارسال شده توسط : داودنیکومنش - آدرس اینترنتی : http://

بیشترداستان مینیمال بودتایک شعر.یک باردردهه هفتادآنقدردرشکستن روایت افراط کردیم که به مرزدال ها وواج های سرگردان رسیدیم.وحالا هم تحت جریان ساده نویسی چنان دردام کلان روایت افتاده ایم که به مرزداستان رسیده ایم.