شعرهایی از صابر حسینی


شعرهایی از صابر حسینی نویسنده : صابر حسینی
تاریخ ارسال :‌ 17 فروردین 92
بخش : شعر امروز ایران

1

برگشتنی در کار نیست
قطار در برف مانده است
با دود سیگار مسافران هم که نمی شود
لوکوموتیو را به راه انداخت
من برای گرم شدن دستانم
نگاهت را به یاد می آورم

آن طرف شیشه های بخار گرفته
کودکان بازیگوش 
با چشم ها و ابرو های تو
آدم برفی زیبایی ساخته اند

 

2

بر روی میزم 
فنجان قهوه
تکه ای شکلات تلخ
روبرویم یک صندلی خالی
پشت سرم 
دریچه ای بی نور

من در محاصره ی دیوار ها مانده ام
برای دلخوشی من هم که شده
لکه های ته فنجان را
زنی با چشم های زیبا 
تعبیر کنید

 

3

یک روز خواهم مرد
آن روز 
همه ی مناظر زیبا خواهد شد
جنگ ها به پایان خواهد رسید
یک روز خواهم مرد
آن روز باران خواهد بارید

اما چه فایده 
من نخواهم بود
زنی که دوستش می داشتم 
دست در دست
مردی با چتر های رنگی 
خواهد رفت

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : مهدی مهدی پور - آدرس اینترنتی : http://

خیلی عالی بود استاد من به خودم می بالم که استادی همچون شما را دارم

ارسال شده توسط : صادق آل موسوی - آدرس اینترنتی : http://

درود برشما
میخواهم لبهای تورا ترجمه کنم
افتادگی چانه ام آنقدر لرزان شده تا هر کلمه را برای دوباره گویی فراموش میکنم
چه علتی دارد نوشیدن این قهوه
لبهای تلخ تو زهرماریست برای گزیدن جانم
فال گرفته و نگرفته مردنم را بنام تو زده ام

ارسال شده توسط : علیرضا نظامی - آدرس اینترنتی : http://

ســـــــــــــلام خیلی عالی بود
شعر های دیگه ای رو هم از این استاد بزرگ بزارید ممنون میشم