داستانی از پگاه شنبه زاده | |
4 مرداد 98 | داستان | پگاه شنبه زاده |
![]() |
دردت به جونم وقتی میومدی ماه طلا به چشمت نخورد؟ هرچی بانگ می زنم نیستش. انگار تیر غیب خورده به جونم. حالم هیچ خوب نیست. کار خودشه. همه کارهاشِ با آب دعا ریختن به حلق بچه هام راه برده. کور بشه هرکی دروغ بگه. کیامرث سر پنجه راه نیوفتاده بود، دیدم زیر گچ ته کتری یه چیزی بود اندازه پولک ناخن. یه پلاستیک که توش یه کاغذ هزارتا کرده بودن. روی کاغذ یه چیزا نوشته بود. کج و معوج. به هر باسوادی نشون دادم سردرنیاورد چیه ...
|
|
ادامه ... |

ویژه نامه ها
![]() |
1400 |
![]() |
نوروز 1399 |
![]() |
نوروز 1398 |
![]() |
نوروز 1397 |
![]() |
داستان نوروز 1396 |
![]() |
نوروز 1393 |
![]() |
بهرام اردبیلی |
![]() |
ترجمه اولیس اثر جویس |
![]() |
ساده نویسی |
![]() |
علی مسعود هزارجریبی |
اینجا و آنجا
- پیکر شهرام شاهرختاش در خاک آرام گرفت
- «چراغ دل» برنده جایزه بوکر بینالمللی شد
- شاعری که پاسپورتش را از فروغ گرفت
- جواد مجابی در گفتوگو با ایبنا: دیگر رمان نمینویسم
- علی مؤمنی در گفتوگو با ایبنا تشریح کرد : چرا یدالله رؤیایی به رغم تمایل، «شعر نوین حجم» را به تاخیر
- بحثی درباره حجمگرایی نوین
- نگاهی تازه به سرودههای نصرت رحمانی
![]() |
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو

![]() |
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
![]() |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |