داستانی از تام گیلزپی
ترجمه ی نگار عطایی آشتیانی
21 تیر 97 | ادبیات جهان | نگار عطایی آشتیانی داستانی از تام گیلزپی
ترجمه ی نگار عطایی آشتیانی
آرتور در کنار دروازه های ورودی منتظر آمدن آن مرد ایستاد. امروز زودتررسیده بود، مشتاق برای شروع. دستانش را به یکدیگر مالش داد تا خون را در آنها به گردش وادارد و ازلای نرده ها به دقت نگاه کرد. بالاخره آن مرد از راه رسید. چارچوب سنگین آهنین را به سرعت کشید و دروازه به آرامی بازشد.
...

ادامه ...