داستانی از فرزانه رحمانی | |
16 مهر 89 | داستان | فرزانه رحمانی |
![]() |
شايد عادت كردهاي به این راه كه هر روز از خانهات شروع ميشود و ميرسد به ميدانگاهي وسط روستا. دلم ميخواهد روستا را در دامنهي يك كوه بكشم از آنها كه تا كمر در مه فرو رفتهاند. با اين چند خط تيره كه براي كوه ميكشم و سفيدي كاغذ بايد در بيايد. كلبهات را در كمركش كوه ميكشم جايي كه آمد و شد اهالياش را نبيني . از كشيدن ديوارهاي سنگي لذت ميبرم ، خصوصاً وقتي براي نشان دادن عمق سنگ چينها ضربههاي عميق و تيره ميزنم. بهتر است توي ديوارهي سنگي كلبهات دوتا ...
|
|
ادامه ... |

ویژه نامه ها
![]() |
1400 |
![]() |
نوروز 1399 |
![]() |
نوروز 1398 |
![]() |
نوروز 1397 |
![]() |
داستان نوروز 1396 |
![]() |
نوروز 1393 |
![]() |
بهرام اردبیلی |
![]() |
ترجمه اولیس اثر جویس |
![]() |
ساده نویسی |
![]() |
علی مسعود هزارجریبی |
اینجا و آنجا
- چرا «خروس جنگی» شکست خورد؟
- نخستین نمایش فیلم «بیگانه» در جشنواره امسال ونیز
- محمود دولتآبادی مردمیترین نویسنده ایران است
- پیکر شهرام شاهرختاش در خاک آرام گرفت
- «چراغ دل» برنده جایزه بوکر بینالمللی شد
- شاعری که پاسپورتش را از فروغ گرفت
- جواد مجابی در گفتوگو با ایبنا: دیگر رمان نمینویسم
![]() |
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو

![]() |
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
![]() |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |