شعرهایی از سید مهدی نژادهاشمی
6 آذر 93 | قوالب کلاسیک | سید مهدی نژادهاشمی شعرهایی از سید مهدی نژادهاشمی
در دلم پیغمبری هم کیش با گیسوی توست
معجزه عطر همین پیراهن خوش بوی توست
منطق سقراط با چشمان ِتو آمیخته
نوش جانم می شود زهری که در داروی توست ...

ادامه ...
شعری از سید مهدی نژادهاشمی
8 مهر 92 | قوالب کلاسیک | سید مهدی نژادهاشمی شعری از سید مهدی نژادهاشمی
امشب دلم برای تو
بی انتها گرفت
دنیای رنگ باخته
دست مرا گرفت
می خواستم قدم بزنم
ساحل تو را
دریا دلش گرفت و
پس از آن هوا گرفت ...

ادامه ...
غزلی از سید مهدی نژادهاشمی
14 دی 91 | قوالب کلاسیک | سید مهدی نژادهاشمی غزلی از سید مهدی نژادهاشمی
هرچند نان مانده یِ
زندانمان یکی ست
بیگانه با همیم و
نگهبانمان یکی ست
سگ پرسه می زنیم و
به جایی نمی رسیم
بن بست انتهای خیابانمان
یکی ست ...
...

ادامه ...
غزل هایی از سید مهدی نژادهاشمی
17 اسفند 90 | قوالب کلاسیک | سید مهدی نژادهاشمی غزل هایی از سید مهدی نژادهاشمی
پلنگ وار
چکیده است
اشک و آهی که ...
دلش گرفته
برای تو و نگاهی که ...
دوباره قصه ی چاه و
طناب پوسیده ... ...

ادامه ...