داستانی از زینب گشتیل
29 تیر 95 | داستان | زینب گشتیل داستانی از زینب گشتیل
گل که بین دستهاش بالا و پایین می شد و گردن می گرفت،دست فرو می کرد داخل آن. با کم و زیاد کردن قطر و پهناش،دیواره کوزه نازک می شد یا ضخیم. کمال دانه های درشت عرق را گاه با پشت آستین، از پیشانی می گرفت ...

ادامه ...