داستانی از ریحانه ظهیری | |
1 خرداد 97 | داستان | ریحانه ظهیری |
![]() |
در آغوشِ سخت وان حمام زانوهایم را بغل کردهام. قطرات آب، از بین موهای خیسم که روی شانهام رها شده به پایین سرازیر میشوند. وان پر آب گرم است و از دوش هم آب باریکهای میآید. چشمانم را بستهام و صورتم را زیر دوش بالا گرفتهام. ذهنم هزار جا پرسه میزند. از سفر لَنگکاوی با اَبَک، تا بستری شدنش. از بستری شدنش تا آن روزهای غمآلود ...
|
|
ادامه ... |

ویژه نامه ها
![]() |
1400 |
![]() |
نوروز 1399 |
![]() |
نوروز 1398 |
![]() |
نوروز 1397 |
![]() |
داستان نوروز 1396 |
![]() |
نوروز 1393 |
![]() |
بهرام اردبیلی |
![]() |
ترجمه اولیس اثر جویس |
![]() |
ساده نویسی |
![]() |
علی مسعود هزارجریبی |
اینجا و آنجا
- چرا «خروس جنگی» شکست خورد؟
- نخستین نمایش فیلم «بیگانه» در جشنواره امسال ونیز
- محمود دولتآبادی مردمیترین نویسنده ایران است
- پیکر شهرام شاهرختاش در خاک آرام گرفت
- «چراغ دل» برنده جایزه بوکر بینالمللی شد
- شاعری که پاسپورتش را از فروغ گرفت
- جواد مجابی در گفتوگو با ایبنا: دیگر رمان نمینویسم
![]() |
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو

![]() |
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
![]() |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |