داستانی از رامش زرغانی
28 اسفند 03 | داستان | رامش زرغانی داستانی از رامش زرغانی
روی صندلی های ردیف اول نشسته بودیم . از توی آینه بزرگ جلوی اتوبوس به راننده نگاه کردم . صورتش گوشتالود بود و ...

ادامه ...