| داستانی از جهانگیر خسروی شکیب | |
| 14 خرداد 92 | داستان | جهانگیر خسروی شکیب |
|
|
کشتی بالا و پایین می رفت، بدون مانع، نه مانعی در آب نه مانعی در داخل.به هر سو، دیگر آن دستان پر توان ناخدا مانع نبود. دیگر دستانش بی حس بود و بی رمق، چنانکه کشتی آنان را مانعی برای خود نمی دید دیگر کشتی قدرت دستانش را بر سکان حس نمی کرد و کشتی در پهنای دریا می خروشید و به هر سوی می رفت دیگر مسیر را کشتی، آب و باد دریا مشخص می کرد نه آن دستان پر قدرت ناخدا، مسافران متوجه حرکات ناموزون کشتی شده بودند. برخی صحبت های در گوشی هم رد و بدل شده بود، ...
|
|
ادامه ... |
|
ویژه نامه ها
|
|
| 1400 |
|
|
| نوروز 1399 |
|
|
| نوروز 1398 |
|
|
| نوروز 1397 |
|
|
| داستان نوروز 1396 |
|
|
| نوروز 1393 |
|
|
| بهرام اردبیلی |
|
|
| ترجمه اولیس اثر جویس |
|
|
| ساده نویسی |
|
|
| علی مسعود هزارجریبی |
اینجا و آنجا
- چرا «خروس جنگی» شکست خورد؟
- نخستین نمایش فیلم «بیگانه» در جشنواره امسال ونیز
- محمود دولتآبادی مردمیترین نویسنده ایران است
- پیکر شهرام شاهرختاش در خاک آرام گرفت
- «چراغ دل» برنده جایزه بوکر بینالمللی شد
- شاعری که پاسپورتش را از فروغ گرفت
- جواد مجابی در گفتوگو با ایبنا: دیگر رمان نمینویسم
![]() |
| رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو
|
| شرایط درج آگهی در پیاده رو |
|
| کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |
