داستانی از بهنام ناصری
6 آبان 04 | داستان | بهنام ناصری داستانی از بهنام ناصری
نمی‌دانست کجاست. بس که خیال بافته بود و کوچه‌های تودرتو و خیابان‌های موازی را گز کرده بود. از کنار هزاران خانه گذشته بود که لابد برای ساعتی استراحتِ او جا کم نداشتند ...

ادامه ...