شعری از بهروز یاسمی
2 آذر 04 | قوالب کلاسیک | بهروز یاسمی شعری از بهروز یاسمی
گم شدم در میان این ظلمات، یک نفر ماه را نشان بدهد
هر کجا می‌رویم بن‌بست است، بلدی راه را نشان بدهد
زابلستان مکر و دستان است، شب پر است از صدای گرگ و شغال
رخش و رستم به راه افتادند، یک نفر چاه را نشان بدهد
...

ادامه ...