داستانی از ابوالفضل منفرد | |
29 اسفند 00 | داستان | ابوالفضل منفرد | |
به باغ سیب که میرسیدیم.همان جای همیشگی ترمز میکرد.کالسکه را از صندوق عقب در میآورد. بازش میکرد و کیفم را روی شانهاش میانداخت.کیف زنانه به آن ریش بلندی که داشت نمیآمد.وصله ناجور بود.اما خودش میخواست.میگفت« تو همینکه کالسکه را میکشی کلی هنر میکنی» تا برسیم به آن کافه، نصف بیشتر راه را رفته بودیم ...
|
|
ادامه ... |
ویژه نامه ها
1400 |
نوروز 1399 |
نوروز 1398 |
نوروز 1397 |
داستان نوروز 1396 |
نوروز 1393 |
بهرام اردبیلی |
ترجمه اولیس اثر جویس |
ساده نویسی |
علی مسعود هزارجریبی |
اینجا و آنجا
- جایزه ادبیات داستانی زنان به «روث اوزکی» رسید
- توصیف علی باباچاهی از مسعود احمدی
- سید علی صالحی: شعر مسعود احمدی از زندگی سرشار بود
- «آزما»ی جدید منتشر شد
- سرانجام مردی که از «شاملو» کند و به «اخوان» نزدیک شد
- گفتوگو با ع. پاشایی
- روایتی جالب از ارتباط میان ابراهیم گلستان و گُدار
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
"زنبق وحشی" شعرهای لوئیز گلوک ترجمه رزا جمالی نشر ایهام |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |