داستانی از رحیم رسولی | |
23 اسفند 94 | داستان | رحیم رسولی |
![]() |
زنم گفت: بریم کربلا. گفتم میبرمت امامزاده حسن...بچه شو ببینی انگار خودشو دیدی. گفت: میدونم واسه خرجش میگی...طلاهامو میفروشم.
... دست و بالم خالیه. ما هنوز دو سال هم نیس ازدواج کردیم. اگه واسه ثوابش میگی؛ از مادرم یاد بگیر نه رنج سفر کشید نه سختی غربت. یه فرش هدیه کرد مسجد، شد حاج خانوم! ... |
|
ادامه ... |

ویژه نامه ها
![]() |
نوروز 1399 |
![]() |
نوروز 1398 |
![]() |
نوروز 1397 |
![]() |
داستان نوروز 1396 |
![]() |
نوروز 1393 |
![]() |
بهرام اردبیلی |
![]() |
ترجمه اولیس اثر جویس |
![]() |
ساده نویسی |
![]() |
علی مسعود هزارجریبی |
اولین نشانه ی جنون / رحیم رسولی | |
29 اسفند 90 | اندیشه و نقد | رحیم رسولی |
![]() |
یک نوشته زمانی یک اثر محسوب می شود که تاثیرگذار باشد و یک اثر زمانی تاثیرگذار است که شناسنامه دار و پدر و مادر دار باشد . گیرم فرزند ادبیات ، سیاست ، تکنولوژی ، اقتصاد و حتا بهداشت ،درمان و آموزش پزشکی ! مهم این است که «موجود» باشد ولو در بازار آزاد . اما طنز فرزند خلف و تقریباً ته تغاری و همچنین نمک این خانواده است که البته شیرینی اش هم جای خود دارد . ...
|
|
ادامه ... |
اینجا و آنجا
- فروش فراتر از انتظار کتاب یک شاعر
- نامزدهای جشنواره شعر «فجر» معرفی شدند
- انتشار گزیده شعرهای منصور اوجی
- لیلا کردبچه: فضای ادبی کشور شاعران را دلسرد کرده است
- کرونا «عباس صفاری» را از ما گرفت
- گفتگوی کوتاه ایسنا با ضیاء موحد
- فروغ فرخزاد در «وزن دنیا»
![]() |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو

![]() |
شرایط درج آگهی در پیاده رو |