نگاهی به آثار منوچهر یکتایی
سینا خزیمه


نگاهی به آثار منوچهر یکتایی
سینا خزیمه نویسنده : سینا خزیمه
تاریخ ارسال :‌ 1 فروردین 99
بخش : اندیشه و نقد

همیشه آنها که جوری دیگر می‌بینند، می‌مانند. نخست می‌خورند، طرد می‌شوند ولی گردی از غبار تاریخ که روی نگاهشان می‌نشیند، دیگر می‌مانند. آنها که می‌زدند و طرد می‌کردند، می‌روند. منوچهر یکتایی، یکی از آنها بود که «جوری دیگر» دید، «جوری دیگر» سرود یا نوشت. یکتایی نیز از آنها بود که تبری بر نگرش یا نگاه تاریخی به سنت «نقاشی ایرانی» و «نقاش ایرانی» فرود آورد و اساسِ این اصلِ به ظاهر لایتغیر را «جوری دیگر» نشان داد. شکوهِ کارِ نقاش ایرانی با نگاهِ سنتیِ کمال‌الملکی در بدل شدنش به دوربین عکاسی‌ای بود که بتواند هر آنچه در زمین و زمان هست را با رنگ، روی بوم بنشاند و هر آن کس که ذره‌ای از این اصل یا از این وحی منزل عدول می‌کرد، می خورد یا مطرودِ زمانه‌ی خویش می‌شد. همچنان که در دیگر رشته‌های هنری نیز طردشدگان دوران را دیده‌ایم. نیما یوشیج و آنچه با «جوری دیگر» دیدنش بر سرش آمد را دیده‌ایم، آنچه بر سر آنها که در سینما جوری دیگر ساختند یا در موسیقی جوری دیگر زدند را دیده‌ایم. منوچهر یکتایی به جناسِ نامش، هماره در همه جا «یکتا» ماند. در هیچ دایره و خطی قرار نگرفت. همچون بسیاری از نقاشی‌هاش که مرزِ بینِ خطوط و رنگ‌ها در آنها نامشخص و درهم و همه چیز ضخیم و پررنگ است ولی با اندکی نگاهِ با فاصله، همه چیز همانطور است که باید باشد و غایت: محوی تدریجی در رنگ‌ها و فضاها و بوها حتی!
او در نقاشی، جهان و پدیده‌ها را آن طور که می‌خواست دید و کشید نه آن طور که بود. نگاه مدرن و به تبع آن هنر مدرن زاییده‌ی چنین مواجهه‌ای است. جایگاه منوچهر یکتایی در مطالعه ی مکتب اکسپرسیونیسم انتزاعی یا همان مکتب نیویورک، وا می‌داردم که گمان کنم او هدیه‌ای زاده ی این خاک به خاک یا خاک‌هایی دیگر بود: یک شکوه یا یک افتخار. شبیهِ جایگاهی که کسانی دیگر در مدیوم‌هایی دیگر داشتند. مثلِ جایگاه سیروس آتابای در شعر نوین آلمان یا جایگاه سهراب شهیدثالث در سینمای نوین آلمان. آنها که هیچ روی خوشی از کسی در خاک ایران و به زبان فارسی ندیدند ولی در خاک و در زبانی دیگر چرا.

سینا خزیمه
منوچهر یکتایی در شعر نیز، فقط به ساز خود رقصید. دفتر شعرهای او، کمتر شباهتی با جریان‌های شعری معاصر دارد. شعر او غالبن درازای یک روایت است. در آن حد که سیبلِ نگاهِ رندانه‌ی یک تئاتری و اجرای نمایش نیز باشد.
شعر یکتایی زیاد به نوعِ خوانش و فرم مواجهه با آن بستگی دارد. آنها که به شعرِ جریان های مدرن هم خو کرده‌اند، باز در رویارویی با شعر یکتایی چندان راحت نیستند. شعرها قلق دارند، خواندنشان صبوری و تامل می‌طلبد. شعر یکتایی برای شعرخوانِ راحت‌طلبِ بی حوصله جذابیتی ندارد. شعر یکتایی نیز چون نقاشی هاش، دعوتی است به تماشا. نه برای دیدن و گذشتن، که برای دیدن و ماندن! برای خواندن و نشستن نه برای رفتن. درازای عمرِ قریب به یک قرنِ او در روزهای بی خبری و در بی اعتنایی به پایان رسید اما منوچهر یکتایی، برای همیشه ماند. او نخست جوری دیگر دید و تا آخرِ مردنِ جسمش نیز جوری دیگر ماند.

سینا خزیمه، اسفند 1398

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :