غزلی از افشین شیخ زاده
تاریخ ارسال : 8 مهر 90
بخش : قوالب کلاسیک
روح گمشده
روحي رها در ساحل و دريا نديديد؟
در دشت ها روح رهايي را نديديد؟
يك روح سرگردان و پرآشوب و درهم
در لابلاي صخره ها آيا نديديد؟
اي بادهاي تيزبال ناشكيبا !
وامانده اي آن سوي اين صحرا نديديد؟
در يك كوير خشك، در يك جاده ي دور
يك عابر لب تشنه ي تنها نديديد؟
مردي كه با اميد فرداهاي بهتر
در جاده ها افتاده بود از پا نديديد؟
همزاد ما را در دل يك دره ي ژرف
يا همنشين ابر، آن بالا نديديد؟
اي مردم ده! خوابتان خوش! رد او را
ديشب ميان آن همه رويا نديديد؟
شبگرد هاي هر شب ده ! با شمايم
روح مرا يك شب از اين شب ها نديديد؟
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه