عبارات اروتیک در زبان عربی
علاء رشیدی / ترجمه بابک شاکر

تاریخ ارسال : 14 شهریور 04
بخش : ادبیات عرب
عبارات اروتیک در زبان عربی
علاء رشيدي
نويسنده سوری
ترجمه : بابک شاکر
زبان عربی همواره با کمبود و ضعف در واژگان و ترکیبهای قابلبیان تجربهٔ اروتیک که هر انسان آن را تجربه میکند، مواجه بوده است. اگرچه منابع و ریشههای متعدد وجود دارد، باز هم بیانهای اروتیک در زبان به ندرت دیده میشوند. این موضوع ما را به پرسشی بنیادی رهنمون میکند: اروتیک بهطور کلی چیست؟
الیاس خوری، نویسنده لبنانی، در چندین سخن و مصاحبه به ضعف زبان عربی در زمینه واژگان و اصطلاحاتی که مربوط به بدن، جنسیت، شهوت و تجربهٔ اروسی هستند، اشاره کرده است. این وضعیت شامل تمام انواع بیانهای زبانی، چه در نثر و چه در شعر، میشود؛ زبان عربی همواره از کمبود واژهها و ترکیبهایی که بتواند تجربهٔ اروتیک انسانی را بیان کند، رنج برده است.
با این حال، اگر به لغتنامهها و فرهنگهای عربی مانند «لسان العرب» و «تاج العروس» مراجعه کنیم، درمییابیم که این منابع به تنهایی کتابخانهای کامل از نظر حجم واژگان مرتبط با بدن فراهم میکنند. بنابراین، مشکل در فقدان واژهها نیست، بلکه در فقدان «عبارات» یا «ترکیبهای زبانی» است؛ ترکیبهایی که به زبان عربی و در نتیجه به تفکر عربی اجازه دهند احساسات، عواطف، شهوتها و تمایلات خود، و بهویژه تجربهٔ اروتیک خود را بیان کنند.
ابراهیم محمود در کتاب خود با عنوان «شهوت ممنوع: انسانشناسی متون ممنوعه» (دار ریاضالریس، ۲۰۰۲)، پنج نوع از دانش مرتبط با بدن را ذکر میکند که فرهنگ عربی را با نمونههای خود اشباع میکنند:
نوع اول مربوط به زبان است و شامل کتابهایی میشود که در ویترین کتابخانههای عمومی به چشم میخورند؛ کتابهایی دربارهٔ اسرار شب عروسی، آنچه عروس و داماد در خلوت نیاز دارند، ماه عسل، اسرار جنسی، ازدواج ایدهآل و زیباترین نامههای عاشقانه، با تصاویر جذاب روی جلد که سریعاً به فروش میروند و خریداری میشوند، بدون اینکه اعتراض قابل توجهی به این عناوین وجود داشته باشد. در این نوع فرهنگ بدنی، بدن مردانه همواره در حالت نرینهگری و بدن زنانه در حالت شهوانی نمایش داده میشود، منتظر نفوذ دیگری. این ارزشگذاریها هنوز پابرجاست، با وجود فشارهای اجتماعی، روانی و فرهنگی که شامل هر دو جنس میشود و بنابراین از تولید تعابیری که به تجربهٔ اروتیک شخصی مربوط باشند، دور است.
نوع دوم شامل کتابهای سنتی است که موضوعات جنسی، ازدواج و رفتارهای جنسی دیگر را بررسی میکنند. از معروفترین این کتابها میتوان به «روض العاطر فی نزهة الخاطر» اثر شیخ النفزاوی و «نزهة الألباب فی ما لا یوجد فی کتاب» اثر شهابالدین تیفاشی اشاره کرد. اما از این کتابها دانش ساختاری ایجاد میشود که بدن را به درها، پنجرهها، انرژیها و گذرگاهها تبدیل میکند، بههمراه رمزهای عبور برای باز و بسته شدن آن. همچنین نظارت دقیقی بر نوع غذاها، تأثیر آنها بر توان جنسی و رفتارهای مطلوب برای رسیدن به هدف وجود دارد؛ بنابراین این نوع دانش، دانش زبانی مربوط به بدن است، نه اروتیک.
نوع سوم دانش بدنی مرتبط با علوم پزشکی و تشریح بدن است، از مطب پزشکان تا روانشناسی، که هر جزء بدن را نامگذاری و شرح میدهد و آن را موضوع درسهای کارکردی، علمی و رفتاری میسازد. اما این نوع از واژگان و عبارات غالب بر آن چیزی است که اروتیک برای ورود به حوزههای ادبی—شعر، داستان، رمان و فلسفه—به آن نیاز دارد.
نوع چهارم دانش بدنی شفاهی است که در محافل خصوصی، شبنشینیها و جلسات دوستانه منتقل میشود، جایی که بدن به آنچه واقعاً او را تحریک میکند و برایش زندگی میکند، باز میشود. اما هیچ یک از واژگان و عبارات این زمینهٔ عامیانه و شفاهی دوام نمیآورند؛ آنها به عنوان خدشه به حیا یا تجاوز به اخلاق عمومی تلقی میشوند و اقدامات اجتماعی و نهادی برای سرکوب این بیانها انجام میگیرد.
نوع پنجم دانش بدنی غیرمستقیم است، که از طریق تلویزیون، سریالها، فیلمها و تولیدات پورنوگرافیک منتقل میشود، جایی که تکنولوژی خواستههای شهوانی را برآورده میکند. در این نوع انتشار، واژهها نادیده گرفته میشوند و رفتارها و ارزشها تحت عنوان حفظ سنت و موازین اجتماعی محدود میشوند، و بدن فقط به جنسی و غریزی تقلیل مییابد.
اما اروتیک چیست؟ اگرچه این پنج زمینه دانش بدنی را تغذیه میکنند، عبارات اروتیک در زبان همچنان غایباند. اروتیک نه جنسی است، نه بیولوژیکی، نه علمی، نه پورنوگرافیک و نه شفاهی عامیانه. اروتیک، زیباشناسانه است، تضاد شعری با آنچه پیشتر گفته شد: روحانی از جنسی، احساسی از علمی، توصیفی از بدنی، ذهنی از پورنوگرافیک، و عاشقانه از شفاهی عامیانه.
چرا باید به بیان اروتیک اهمیت داد؟ آیا نباید به توسعهٔ اصطلاحات علمی و تکنولوژیک در زبان عربی پرداخت؟ پاسخ مثبت است، اما ابراهیم محمود در کتاب خود بر اهمیت بدن و بدنی بودن تأکید میکند: «بدن، هرچند از ما جدا شود، درون ما باقی میماند، زیرا هر آنچه برای ما اهمیت دارد و هر تجربهای که با آن مواجه میشویم، از طریق بدن منتقل میشود. بدن ما حامل آنچه ممنوع یا پنهان است، و ارزش مشترک ما در طول تاریخ است. بحث ما دربارهٔ بدن، پردازش همه آنچه به ما مربوط است—سیاسی، اجتماعی، ادبی، اقتصادی، قانونی و هنری—است. بدن موضوعی است که در ما گسترده شده، ما به آن تعلق داریم، از طریق آن خود را میشناسیم، و آن مخزن هستی و نیروی استدلال و هویت ماست».
لینک کوتاه : |
