شعری از مهرنوش قربانعلی


شعری از مهرنوش قربانعلی نویسنده : مهرنوش قربانعلی
تاریخ ارسال :‌ 27 آبان 00
بخش : شعر امروز ایران

گردش

 

دیگر وقتی آلبوم دستی را به گردش می‌برد
در خلوت عکس‌ها صدای خنده‌ای نمی‌پیچد
انزوایی دور که در نگاهم موج می‌زد
دوری نزدیکی شده است
زبری برگ‌ها خراش دستم را زخمی می‌کند
در عکس یکی را با جراحی برداشته‌اند
پای فتوشاپی اما در میان نیست

دیگر ما عکس مشترکی نخواهیم داشت
این ابتدای تلخ‌ترین شعر جهان است
نقش فتوشاپی اما در میان نیست

یک در میان اتفاق افتاده‌اند و خاک‌ بازی ادامه‌داری است
اما فتوشاپی مقصر نیست
دیگر وقتی آلبوم دستی را به گردش می‌برد
پرده‌ای است اشک که روی تماشا کشیده می‌شود!

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :