شعری از محبوبه ابراهیمی


شعری از محبوبه ابراهیمی نویسنده : محبوبه ابراهیمی
تاریخ ارسال :‌ 13 شهریور 99
بخش : شعر امروز ایران

به من قول بده
قول بده به من که
بعد از مرگ دیگر خود را نمی‌کشم
دیگر از لبه‌ی کلمات نمی‌پرم
و دوباره و چندباره هجای جمله‌ها را با  تیغ نمی‌بُرم
قرار بگذار
جایی میان ثانیه‌ها بی‌قراری
میان مخفیگاه تیک‌تاک‌های بی عقربه
از دار پایین‌ات بکشم
ای رج به رج کبود
ای تار و پودت تَرک
ای درد تُرد
بیرون بکش از کابوس‌ها مرا
که فرو رفته‌ام در خزان خاطره‌ها
از شفیره‌های بلوط بیرون بزن
عطرت چه رقصان می‌دمد به من
در جیب‌هایت جان، جان ستاره پر کرده‌ای
جاری می‌کنی چشمه را در شمشاد نفس
برگرد به آینه
که چارچوب انعکاس زهرخند توست
که می‌گذشتی از  تعلیق چار پایه‌ها
خیمه بزن به آوارِ آواره‌ی تنم
پوستم را
در بیاور از تنت و
بچرخان بر مَدار مُدارا
ترجمه‌اش کن به
روال سی‌وسه دندان جویده جهل
در کلیک‌های گنگُ گنگ 
جَبر مرا جمع بزن
که می‌سُرم در خون
می‌سُرم در سَراب سُرب داغ
که بیافشانیم دست بر هجوم
که بپاشند مغز را مجعد بر جای‌جای جمجمه
که بپوشانند حریر روی کرباس ذهن
که بپوسی سرخ
که بپوسی سیاه
که رنگ‌رنگ بپوسی
در توالی استخوان‌های توطئه
مرا بیرون بکش 
از  همهمه‌ی هوارها
با پیچش دو انگشت و اشاره به دورهای دور
در زمزمه‌ی کبود و کهربایی کریستال‌های انگور
مرا بیرون بکش از
مذاب شمع‌های سرد
از سکون پروانه‌ها
و رنگ‌پریدگی گل‌های شیشه‌ای
این ناقوس‌ها؛ 
بی‌صدا غرق می‌کند مرا
در سَیال سُرود بادها
ای خاوران خیمه‌زده بر دلم
از پچ‌پچ‌های سرم
از مطربی ملال‌ها
به کدام زاویه گریز زنم
میان پرانتز هزار و سیصد و تمام
با  رُخ مبدل به خواب‌هایم  بیا
تا مات شوم،
بی نور، رو به نور
بیفت درخیال تور اطلسی
که پریدم از آینه، از آب به آبان
پریدم به نیزار
زار زار آتش
افتضاح مستعار من بود
 در تنت پوست شدن
ستم را
سم را دربیاور از تنت 
سکوت را ورق بزن
عبور کن از سکون
و رجوع کن به رمز پویای آسفالت
در هیجان شعارها 
در جنونی متراکم
به رگ‌های رَمنده رستاخیز 
پشت به گورهای هَک شده
شوریده به جهانی در  تسخیر هزار سالگان
رهایم کن
آب را
آینه را
به آسیاب میدان به
ارغوان خیابان
 بریز
 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :