شعری از حسن صادقی پناه


شعری از حسن صادقی پناه نویسنده : حسن صادقی پناه
تاریخ ارسال :‌ 6 آبان 04
بخش : قوالب کلاسیک

 

 

 

چقدر خوشبختم، لایق نگاه توام

چقدر خوشبختم، «من» رفیق راه توام

 

چقدر خوب! فقط «من» میان اینهمه مرد

مخاطبِ خاص و مردِ دلبخواه توام

 

نه شاعرِ تو فقط، ابر عاشقی هستم

که شاعرِ باران‌های زادگاه توام

 

پُرم، پُرم، پُرم از زمزمه، پر از باران

که ابرِ منتظری روی وعدگاه توام

 

پلنگ تشنه‌ی سرمستی‌ام که منتظرِ

طلوع ماه از پیراهن سیاه توام

 

سقوط کرده‌ام از چشم تو هرازگاهی

ولی دوباره به فکر شکار ماه توام

 

شراب خانگی آورده‌ام! لبی تر کن!

که کشته مرده‌ی آن حال روبراه توام

 

حسن فدای حسن گفتنت، صدایم کن!

که من فقط حسن صادقی پناه توام

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :