شعری از جوزف برادسکی
ترجمه ی رُزا جمالی


شعری از جوزف برادسکی
ترجمه ی رُزا جمالی نویسنده : رُزا جمالی
تاریخ ارسال :‌ 23 فروردین 98
بخش : ادبیات جهان

شرح برخی از مشاهدات

شرح برخی از مشاهدات در گوشه ای گرم و دنج
نیم نگاهی که خطی از خود را بر هر چیز که بر آن خانه کرده برجا گذاشته
آب شکل عمومی شیشه است
آدمی از اسکلت و جمجمه اش ترسناکتر است
عصری زمستانی در ناکجا آبادی با شراب
تنگی سیاه که مقاومت می کند در تجاوز سوزنی شکل سرو
به آرنج اش بسته است و حجم تنه اش
شبیه آوار یخچال ها، سنگلاخ های یخی از همه جور
هزاره ایست ازین پس که بی شک بر ما آوار شده است
فسیلی از صدف که پانسمان را نگه داشته است
لباسی با نقشی از لب ها بر حاشیه اش  
همان که به چفت پنجره زیر لب شب به خیر می گوید.

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :