شعری از بهاره رضایی
تاریخ ارسال : 28 اسفند 92
بخش : شعر امروز ایران
سانحه ی تولد
فرود آمده بودم
به دنیایِ بی وقتی ها !
مثلِ میوه ه ای نارس
در منطقه ای حارّه
گس بودم!
تولدم در مسیرِ ترانزیتِ گندم
اتفاق افتاده بود
مسخ شده بودم
حرف نمی زدم.
*
مسیرِ امنی برای حرکت نبود
خوب می دانستم
من گم شده بودم
در اقیانوسِ بی آبیِ دنیا !
ماهیِ کوچکی
که وطن نداشتم!
*
این روزها
اما تاریکم!
اصلاً بیا
و روشنم کن
که جهان
دانایِ کُلِ بی ربطی ست
که هِی مُدام فَتوا می دهد
رأی صادر می کند
بیانیه می نویسد
مسخ می کند.
*
مسیرِ امنی برای حرکت نیست
خوب می دانم.
بر می گردم
به جهان هایِ موازی
و در تبانی با خودم
و در زندگیِ بَعدی ام
هر روز ایوب تر می شوم.
حَرا می شوم
و به غارِ خودم بر می گردم.
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه