شعرهایی از هوشنگ چالنگی
تاریخ ارسال : 23 اسفند 94
بخش : شعر امروز ایران
Medoza
رنج آور است زیبایی
دهان وُ گیسوانِ قشنگ
و زمان به نوکیسه گانت آورد
تا مرا ببینی سنگ شوم
مِدوزا
27 مهرماه 93
Telemaqus
تِلِماکوس
مادرت نیز میگفت
آب های سپید
با جانِ بهار
رنگ های خود را آورده است
کودکِ بر کوه
گیاهانِ رنگینِ به کف
پس مادرت
گشت وُ واگشتِ عشق نبود
رنجِ به نوبت بود
5 تیرماه 88
پرویز
نمردن در پاریسِ در آفتاب در صبح در شمال در جنوب بود
و آنان که باستی را زدند
گوشه هایی از رنج
پرویز هم گاه
نمردن در پاریسِ در آفتاب بود
با چند شعرِ خوب
و آن هشت سطرِ هراگلیتی
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه