شعرهایی از ابریشم معینی


شعرهایی از ابریشم معینی نویسنده : ابریشم معینی
تاریخ ارسال :‌ 13 بهمن 94
بخش : شعر امروز ایران

1

تابستان موهای زنی است

که هر بار از باد حقش را می گیرد

گیلاس ها زودتر می رسند

انگور های زیادی در باغ جا ماندند

تا

جعبه های لیمو به من برسد

باید از خانه تا باغ را باد رفته باشد

من در خانه نشسته ام

برای یلدا

انار دست چین می کنم

 

2

 

در فاصله نخوابیدن با تو

بوسه

صبح روشنی است روى تنم

نگاه کن به آن طرف این لباس

ببین

آفتاب  رنگ لبهایم را

مثل میوه های باغ سرخ تر می کند

شاید دردی که به زخمی شبیه نیست

شبی است

که در بارش یک ریز باران پاییزی ام کند

آغوش  تو

آغوش زمین است

و این زیبایی درست وقتی زمین می چرخد

ماه را به اتاق می آورد

چشم هایت را به اتاق می آورد

لبهایت را به اتاق می آورد

و تخت سیاره ای دیگر خواهد بود

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : توحیدی - آدرس اینترنتی : http://

سلام
شعری با این همه احساس البته زیباست
دست مریزادشاعر