خوانش پدیدارشناسانه شعری از شمس لنگرودی
سامان اصفهانی


خوانش پدیدارشناسانه شعری از شمس لنگرودی
سامان اصفهانی نویسنده : سامان اصفهانی
تاریخ ارسال :‌ 6 مهر 04
بخش : اندیشه و نقد

 

 

 

 
خوانش پدیدارشناسانه‌ی شعر «شب‌پره‌ها خواب می‌بینند...»
سامان اصفهانی
 
شب پره ها
خواب می بینند که از آفتاب تابستانی ترسی ندارند
آفتاب
خواب دقیقه ای را می بیند که به گوشه ای نشسته و
پاها دراز کرده و دنیا را نگاه می کند
خواب می بینند صخره ها
به نرمی آب می شوند
و ریشه های درخت ها را می بوسند
خواب می بینند جاده ها
که برمی خیزند و به میهمانی راه ها می روند
پنجره ها خواب می بینند
پنجره های مجاور را دیده اند
خواب می بینم آمدی
 
شمس لنگرودی
 
 
۱. مقدمه: شعر و جهانِ پدیدارها
شعرِ «شب‌پره‌ها خواب می‌بینند...»، سرودة شمس لنگرودی (دفتر پنجاه و سه ترانه عاشقانه) از نخستین لحظه با یک جابه‌جایی بنیادین آغاز می‌شود: «شب‌پره‌ها خواب می‌بینند…». این سطرِ به‌ظاهر ساده، یک پیش‌فرض دیرینه‌ی اندیشه‌ی غربی را واژگون می‌کند: این پیش‌فرض که آگاهی و تجربه‌ی رویایی منحصراً به انسان تعلق دارد. شاعر با نسبت‌دادن رؤیا به شب‌پره‌ها، آگاهی را از انحصار انسانی بیرون می‌برد و آن را به افق گسترده‌ی هستی تعمیم می‌دهد. در ادامه، همین منطق به اشیا و عناصر طبیعت سرایت می‌کند: آفتاب، صخره، جاده، پنجره... همگی «خواب می‌بینند.»
از دیدگاه پدیدارشناسی، چنین حرکت شعری صرفاً استعاره یا تخیل شاعرانه نیست، بلکه نوعی بازگشودن افق تجربه‌ی هستی است. پدیدارشناسی، به‌ویژه در خوانش هایدگری، بر آن است که جهان نه یک «ابژه‌ی در برابر سوژه»، بلکه میدانی است که بودنِ اشیا و حضور انسان درهم‌تنیده می‌شوند. شعر حاضر دقیقاً همین نسبت را به زبان رؤیا آشکار می‌کند: هر چیز، چه سنگ و چه آفتاب، در مقام پدیدار، افق معنای خود را می‌گشاید.
۲. پدیدارشناسی و جابه‌جایی سوژه–ابژه
در سنت دکارتی، سوژه مرکز تجربه است و اشیا صرفاً ابژه‌هایی منفعل‌اند. هوسرل در پدیدارشناسی قصدیت (Intentionalität) نشان داد که هر آگاهی، آگاهیِ از چیزی است؛ یعنی سوژه و ابژه در پیوندی گسست‌ناپذیر قرار دارند. شعر حاضر اما یک گام فراتر می‌گذارد: نه فقط این‌که اشیا به قصدیت سوژه متصل‌اند، بلکه خود اشیا به‌مثابه سوژه‌هایی خواب‌نما عمل می‌کنند.
وقتی می‌خوانیم «صخره‌ها خواب می‌بینند که به نرمی آب می‌شوند»، صخره دیگر شیء سخت و خاموش نیست؛ در افق شعر، صخره «می‌خواهد» و «می‌تواند» چیزی دیگر باشد. این نوع سخن گفتن، مرز سوبژکتیو و ابژکتیو را برمی‌چیند و هستی را در شبکه‌ای از هم‌پدیداری‌ها (co-phenomena) قرار می‌دهد. درست در همین نقطه است که شعر جنبه‌ی پدیدارشناسانه پیدا می‌کند: آنچه رخ می‌دهد، ظهور معنای تازه‌ای از صخره است، نه صرفاً تغییر مادی آن.
۳. پدیدارشناسی خواب و رؤیا
خواب در فلسفه‌ی هوسرل جایگاهی خاص دارد؛ چراکه در آن، افق‌های آگاهی دگرگون می‌شوند. اما شاعر اینجا فراتر از تجربه‌ی انسانی، خواب را به اشیا نسبت می‌دهد. این کار چه معنایی دارد؟
۱. خواب به‌منزله‌ی گسست از کارکرد ابزاری:
جاده معمولاً ابزاری برای رفت‌وآمد است. اما «خواب می‌بیند که به مهمانی راه‌ها می‌رود». یعنی از کارکرد صرفاً ابزاری خود خارج می‌شود و به نحوی بودنِ دیگر آشکار می‌شود.
۲. خواب به‌منزله‌ی امکان دگردیسی:
صخره خواب می‌بیند نرم شود. خواب در این‌جا شکلی از «امکان» است، نه صرفاً رؤیای محال. پدیدارشناسی هایدگری نشان می‌دهد که بودن همواره با امکانات گره خورده است. شعر با زبان خواب، امکان‌های نهفته در اشیا را به نمایش می‌گذارد.
۴. پدیدارشناسی و زبان شاعرانه
هایدگر بارها تأکید کرده بود که زبان خانه‌ی بودن است، و شعر اصیل‌ترین سکونت‌گاه زبان. در این شعر، زبان با نسبت‌دادن خواب به اشیا، آن‌ها را از وضعیت خاموش و بی‌تفاوت به وضعیت «سخنگو» بدل می‌کند.
برای نمونه:
«پنجره‌ها خواب می‌بینند پنجره‌های مجاور را دیده‌اند».
پنجره، که ذاتاً ابزاری برای دیدن است، این‌بار خود به سوژه‌ی دیدار بدل می‌شود. شاعر با این حرکت، لایه‌ای تازه از بودن پنجره را آشکار می‌سازد: پنجره نه تنها راهی برای دیدن ما به بیرون است، بلکه خود نیز میل و توان دیدن دارد.
این بازی زبانی، هم‌سو با پروژه‌ی پدیدارشناسانه است: به‌جای فروکاستن چیزها به ابزار یا ابژه، آن‌ها را در مقام «پدیدارهای زنده» تجربه می‌کند.
۵. تجربه‌ی دیگری و پایان شعر
تمام خواب‌های اشیا سرآخر به یک لحظه‌ی انسانی ختم می‌شوند: «خواب می‌بینم آمدی». این سطر، شعر را به تجربه‌ی بنیادی «دیگری» پیوند می‌زند.
در پدیدارشناسی اگزیستانسیال هایدگر و به‌ویژه در تحلیل سارتر، حضور دیگری همواره افقی تازه از معنا را می‌گشاید. دیگری، من را از درون‌بودگی‌ام بیرون می‌کشد و افق جهان را تغییر می‌دهد. پایان شعر نشان می‌دهد که خواب‌های طبیعت و اشیا نهایتاً بستری‌اند برای انتظار و ظهور دیگری.
اینجا نوعی هم‌پیوندی میان خواب اشیا و خواب شاعر رخ می‌دهد: جهان در خواب خود، زمینه‌ی آمدن دیگری را می‌چیند. این حضور دیگر، نقطه‌ی اوج آشکارشدن معناست.
۶. جهان‌مندی (Weltlichkeit) در شعر
مفهوم «جهان‌مندی» در هستی و زمان هایدگر نقشی محوری دارد. جهان صرفاً مجموعه‌ای از اشیا نیست، بلکه افقی است که در آن بودنِ انسان و اشیا درهم‌تنیده می‌شوند. شعر «شب‌پره‌ها خواب می‌بینند…» دقیقاً چنین جهانی را می‌سازد:
شب‌پره، آفتاب، صخره، جاده، پنجره... همگی در شبکه‌ای از خواب‌ها با هم مرتبط می‌شوند.
جهان نه به‌عنوان فضایی خنثی، بلکه به‌مثابه میدانی از دگردیسی‌ها و روابط آشکار می‌شود.
این جهان، جهانی انسانی-غیرانسانی است؛ یعنی انسان تنها یکی از اجزای آن است، نه مرکز و حاکم مطلقش.
به این ترتیب، شعر به ما نشان می‌دهد که «بودن در جهان» همواره همراه با دیگری‌ها و چیزهاست، و معنای هستی تنها در این هم‌پیوندی‌ها بر ما آشکار می‌شود.
۷. مقایسه با نگرش‌های دیگر
برای روشن‌تر شدن پدیدارشناسانه بودن شعر، بد نیست آن را در نسبت با دو رویکرد دیگر بسنجیم:
1. رویکرد نمادگرایانه:
می‌توانستیم بگوییم که خواب اشیا صرفاً نماد وضعیت روانی شاعر است. اما چنین خوانشی، شعر را به روان فردی فرو می‌کاهد و تجربه‌ی هستی‌مندانه‌ی آن را از دست می‌دهد.
2. رویکرد علمی-عینی:
از دیدگاه علوم طبیعی، اشیا خواب نمی‌بینند. اما شعر اساساً بر همین شکاف میان تجربه‌ی علمی و تجربه‌ی زیسته دست می‌گذارد. پدیدارشناسی، برخلاف علم طبیعی، به «چگونگی پدیدارشدن» می‌پردازد، نه به ماهیت مادی. بنابراین خوانش پدیدارشناسانه به شعر نزدیک‌تر است.
۸. نتیجه‌گیری
شعر «شب‌پره‌ها خواب می‌بینند» نمونه‌ای درخشان از زبان شاعرانه‌ای است که با رویکرد پدیدارشناسی هم‌افق می‌شود. در این شعر:
مرز میان سوژه و ابژه فرو می‌ریزد و اشیا به خواب و آگاهی مجهز می‌شوند.
خواب به‌عنوان استعاره‌ای از امکان و دگردیسی، افق تازه‌ای از بودن را آشکار می‌کند.
زبان شاعرانه، بودنِ پدیداری اشیا را به نمایش می‌گذارد.
در پایان، همه‌ی این خواب‌ها به انتظار و تجربه‌ی دیگری ختم می‌شود، که نقطه‌ی اوج معنا در جهان پدیداری است.
به‌این‌ترتیب، شعر نه فقط یک تخیل زیبا، بلکه تجربه‌ای فلسفی از بودن در جهان است؛ تجربه‌ای که دقیقاً با پروژه‌ی پدیدارشناسانه هم‌خوان است: بازگشت به خودِ چیزها، آن‌چنان که در آگاهی و در جهان‌مندی خویش پدیدار می‌شوند.
 
 
 
 
 
   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :