از زخمه های جهان عرب تا پژواک های فارسی

تاریخ ارسال : 2 خرداد 04
بخش : ادبیات عرب
از زخمههای جهان عرب تا پژواکهای فارسی
آنتولوژی شعر امروز عرب، ساحتها، ترجمه و تأثیر آن بر ادبیات فارسی
بابک شاکر
زبان، زخم، زمین
شعر در جهان عرب نه یک امر لوکس یا فرهنگی، که تجربهای زیسته، وجودی و سیاسی است. در منطقهای که تاریخ آن پر از اشغال، کودتا، سانسور و تبعید است، شعر بهمثابه خاطره جمعی، سند مقاومت و آرشیو خشم و آرزو عمل میکند. شعر عرب، برخلاف بسیاری از سنتهای ادبی دیگر، هرگز از متن خیابان و میدان جدا نشد؛ شاعر در جهان عرب، همیشه «شاهد»، «خطیب» و گاه «پیامبر» بوده است.
از اندوه فلسطین و شکستهای پانعربیسم، تا عشق ممنوع و بدن سانسورشده در پایتختهای اقتدارگرای عرب، شعر عربی امروز، آینهایست شکسته از یک جهان فروپاشیده. اما چگونه این صداها، به فارسی ترجمه شدند؟ و در ترجمه، چه چیزی باقی ماند، چه چیزی گم شد؟
شعر امروز عرب: از قاهره تا دمشق، از اسطوره تا شکست
ادبیات عرب، از قرون نخستین اسلام، سنتی عظیم در شعرسازی دارد؛ اما شعر معاصر عربی، بهویژه پس از جنگ ۱۹۴۸ و تلاشی پانعربیسم در دهه ۶۰، وارد مرحلهای دیگر میشود. شعر دیگر نه تکرار قوالب عروضی، بلکه روایت بحران است. شاعر، تنها سوگوار وطن نیست، بلکه کاشف خلأ معنا، بحران زبان و گسست رابطه انسان با تاریخ است.
ادونیس، با نگاه اسطورهایـمدرن، به بازسازی زبان شعر عرب میپردازد. او در شعرش، میان اسطوره، روانکاوی، تصوف و مقاومت رابطهای برقرار میکند. در برابر او، محمد الماغوط، با زبانی عریان و طنزی سیاه، از شکست انسان عرب سخن میگوید. او نه به اصلاح زبان، بلکه به «انفجار زبان» میاندیشد.
نزار قبانی: از شعر عاشقانه تا سیاست بدن
نزار قبانی، یکی از برجستهترین چهرههای شعر مدرن عرب، نقطه تلاقی شعر عاشقانه، بدنمحور و سیاسی است. نزار، زبان عربی را از سنگینی مفاهیم سیاسی و دینی رها کرد و آن را به زبان خلوت، بوسه و زن بدل ساخت. اما او شاعر زنانی رامشده نبود؛ زن نزار، فعال، خلاق، ویرانگر است؛ زنی که بدناش سلاح مقاومت در برابر پدرسالاریست.
در دهههای بعد، با شعری چون «به تو اعلان میکنم عشق»، نزار به روشنی از عشق، بهمثابه عمل سیاسی، سخن میگوید:
به تو اعلان میکنم عشق
در زمانی که عشق، جرم است
و بوسه، بهایش زندان
نزار قبانی، با تلطیف زبان، آغوشی برای انسان عرب گشود که خسته از شعار و خون، دنبال لطافت و میل بود. در ایران نیز، ترجمههای اشعار نزار در دهههای ۶۰ و ۷۰ شمسی، بر بسیاری از شاعران نوگرا، خاصه زنان شاعر، اثر گذاشت.
غادة السمان و زنان شاعر: بدن، تبعید، نوشتن بهمثابه مقاومت
غادة السمان، از برجستهترین صداهای زن در شعر و نثر عرب، با نثری شاعرانه و شعری فلسفی، مرزهای سانسور جنسی و سیاسی را شکست. او در شعرهای خود، تجربه زن بودن در جامعهای اقتدارگرا، نظامی و مذکر را روایت میکند. شعر غاده، بیش از آنکه از وطن بیرونی بگوید، از بدن زنانه، خاطره ممنوع و میل به بازنوشتن تاریخ میگوید.
در کنار او، شاعرانی چون فدوی طوقان، سعاد الصباح، نتالی حنظل و جمانه حداد، طیف متنوعی از شعر زنان عرب را میسازند. این شاعران، در زبان، بدن، تاریخ و عشق، نشانههای مقاومت مییابند. شعر زنان عرب، همزمان نقد اقتدار سیاسی، دین مردسالار و سنت ادبی فرسوده است.
ترجمه شعر عربی به فارسی: انتقال یا خیانت؟
ترجمه شعر عرب، از دورهای آغاز شد که ایران با مسئله فلسطین، مقاومت و آرمانخواهی درگیر بود. در دهههای شصت و هفتاد، شعرهای محمود درویش و نزار قبانی، بیشتر از منظر سیاسی و نه زیباییشناسی، ترجمه شدند. این ترجمهها اغلب حامل پیام مقاومت بودند، اما در انتقال لحن، زبان و تنفس درونی شعر، اغلب ناموفق عمل کردند.
اما در دو دهه اخیر، با ظهور مترجمانی که با هر دو زبان آشنا هستند ، کیفیت ترجمهها بهمراتب بهتر شده است. امروز، دیگر شعر عرب فقط «پیام سیاسی» نیست؛ بلکه شعریست چندلایه، فلسفی، زنانه، شهوانی، و آوانگارد.
تاثیر شعر عرب بر ادبیات فارسی: گفتوگویی خاموش و بالقوه
شعر فارسی، بهرغم همسایگی زبانی با عربی، در دوران مدرن کمتر از نوآوریهای زبانی شعر عرب تاثیر پذیرفته است. اما در حوزههای خاص، این تأثیر قابل مشاهده است:
• در مضامین مقاومت و فلسطین: شعر فارسی دهه شصت، بخصوص در کار شاعران انقلاب، به شدت از فضای شعر محمود درویش و نزار قبانی تأثیر گرفته است.
• در زبان زنانه و بدنمحور: شعر زنان فارسی، از فروغ فرخزاد تا امروز، ناخودآگاه در دیالوگ با تجربه زنانه شعر عربی قرار گرفتهاند.
• در فرم آزاد و شکستن نحو سنتی: با گسترش شعر آوانگارد فارسی، بهویژه پس از دهه ۸۰، شباهتهایی با ساختارشکنیهای الماغوط و ادونیس دیده میشود.
اما هنوز، نوعی بیاعتمادی یا ناآگاهی فرهنگی مانع از گفتوگویی زبانی و زیباییشناختی عمیق میان دو سنت شعری میشود.
شاید دلیل آن، باقی ماندن شعر عرب در قالب ترجمههایی صرفاً سیاسی، و گاه ضعیف از نظر زبانیست.
ترجمه بهمثابه بیداری، شعر بهمثابه گفتوگو
اگر شعر، زبان رنج و رؤیاست، ترجمهی آن، راهی برای دیدن رنج «دیگری» و بازخوانی «خود» است. شعر عرب، جهانیست پر از تصویر، زخمی، جسور، جسد، بدن، خدا، زن، بوسه، زندان و خاکستر. اگر این شعر درست ترجمه شود، ادبیات فارسی را از درون خواهد لرزاند. ترجمه باید نه صرفاً از عربی به فارسی، بلکه از تجربه به تجربه، از بدن به بدن، از شکست به شکست صورت گیرد.
شعر عرب، آینهای برای بازخوانی خویشتن در فارسی
شعر معاصر عرب، یکی از غنیترین، پُرشتابترین و متضادترین پدیدههای فرهنگی خاورمیانه است. از نزار قبانی تا غادة السمان، از ادونیس تا درویش، این شعرها به ما نه فقط از یک «جهان دیگر»، بلکه از «جهانی موازی» میگویند: جهانی که میتوانستیم باشیم، اگر سیاست، سانسور، و فراموشی مجال میداد.
بازخوانی آنتولوژی شعر عرب، فرصتی است برای آشتی شعر فارسی با جهان اطرافش، برای عبور از جزیرهگرایی زبانی، و برای درک رنجی که بیآن، هیچ ادبیاتی انسانی نیست.
لینک کوتاه : |
