| مینیمال هایی از عباس رمضانی | |
| 16 فروردین 97 | داستان | عباس رمضانی |
|
|
پدر بزرگ به شوخی به نوه هایش گفت:امشب آخرین شبی است که برایتان قصه می گویم باید قول بدهید زود بخوابید!
نوه هایش خندیدندو بازیگوشانه پا بر زمین کوباندند و گفتند:ای!پدر بزرگ چرا؟چرا شب آخر باشه،ما دوست نداریم!یعنی دیگه نمی خوای برامون قصه بگی؟ پدر بزرگ غمگینانه گفت:شوخی کردم نوه های گلم اما نمی دانم ... |
|
ادامه ... |
|
ویژه نامه ها
|
|
| 1400 |
|
|
| نوروز 1399 |
|
|
| نوروز 1398 |
|
|
| نوروز 1397 |
|
|
| داستان نوروز 1396 |
|
|
| نوروز 1393 |
|
|
| بهرام اردبیلی |
|
|
| ترجمه اولیس اثر جویس |
|
|
| ساده نویسی |
|
|
| علی مسعود هزارجریبی |
اینجا و آنجا
- شعر نیما یوشیج از لطافتِ نازکآرای تنِ ساقه گلی تا صراحتِ نقد اجتماعی
- چرا «خروس جنگی» شکست خورد؟
- نخستین نمایش فیلم «بیگانه» در جشنواره امسال ونیز
- محمود دولتآبادی مردمیترین نویسنده ایران است
- پیکر شهرام شاهرختاش در خاک آرام گرفت
- «چراغ دل» برنده جایزه بوکر بینالمللی شد
- شاعری که پاسپورتش را از فروغ گرفت
![]() |
| رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو
|
| شرایط درج آگهی در پیاده رو |
|
| کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |
