داستانی از سپيده كوتي | |
28 اسفند 92 | داستان | سپيده كوتي |
![]() |
همهچیز از جایی شروع شد که تصمیم گرفتم با آدم دیگری در شهر دیگری زندگی کنم. حالا که خاطراتم را مرور میکنم، اتاق آرامآرام پایین میرود، اما هنوز از پنجرة رو به خیابان تابلوی نئون مغازة روبهرو را میبینم.
شاید بالاخره بتوانم اسم روی تابلو را همبخوانم. هر بار که منتظرم کلاغها از جلوی تابلو کنار بروند تا اسم مغازه را بخوانم، کسی که با من زندگی میکند میگوید نوبت اوست که پشت پنجره بنشیند و باید جامان را عوض کنیم. ... |
|
ادامه ... |

ویژه نامه ها
![]() |
1400 |
![]() |
نوروز 1399 |
![]() |
نوروز 1398 |
![]() |
نوروز 1397 |
![]() |
داستان نوروز 1396 |
![]() |
نوروز 1393 |
![]() |
بهرام اردبیلی |
![]() |
ترجمه اولیس اثر جویس |
![]() |
ساده نویسی |
![]() |
علی مسعود هزارجریبی |
اینجا و آنجا
- پیکر شهرام شاهرختاش در خاک آرام گرفت
- «چراغ دل» برنده جایزه بوکر بینالمللی شد
- شاعری که پاسپورتش را از فروغ گرفت
- جواد مجابی در گفتوگو با ایبنا: دیگر رمان نمینویسم
- علی مؤمنی در گفتوگو با ایبنا تشریح کرد : چرا یدالله رؤیایی به رغم تمایل، «شعر نوین حجم» را به تاخیر
- بحثی درباره حجمگرایی نوین
- نگاهی تازه به سرودههای نصرت رحمانی
![]() |
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو

![]() |
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
![]() |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |