زن، شب، باران
(داستان مینی‌مال)
1 اسفند 98 | داستان | رها شاهرخی زن، شب، باران
(داستان مینی‌مال)
وارد اتاق خالی اش که میشوم، دلم میگیرد. انگار سال هاست که اینجا نبوده و من دلتنگی تمام این دوران را با خود حمل میکنم. همین یک هفته پیش بود ...

ادامه ...