داستانی از رضا فکری | |
2 آبان 93 | داستان | رضا فکری |
![]() |
همیشهی خدا یک نفر هست که بهخاطرش بیاییم اینجا. ناخوش که بشویم حالا هر یکمان، راست میآورندمان همین شفاخانهی بَر میدان. دکتر میگوید: "با خاکِ ریهی این پیرمرد میشود یک خانه را کاهگل کرد". بیانصاف جلو روی وَلیجان هم این را گفته میکند. انگشت شصتم را محکم نگه داشته توی دستش. صورتش زار است. میگویم: "وَلیجان، آب میخوری بیاورم؟" اگر نایی برایش مانده بود حتما میگفت: "نه بچه، همهچیز خوردهام". ...
|
|
ادامه ... |

ویژه نامه ها
![]() |
1400 |
![]() |
نوروز 1399 |
![]() |
نوروز 1398 |
![]() |
نوروز 1397 |
![]() |
داستان نوروز 1396 |
![]() |
نوروز 1393 |
![]() |
بهرام اردبیلی |
![]() |
ترجمه اولیس اثر جویس |
![]() |
ساده نویسی |
![]() |
علی مسعود هزارجریبی |
اینجا و آنجا
- چرا «خروس جنگی» شکست خورد؟
- نخستین نمایش فیلم «بیگانه» در جشنواره امسال ونیز
- محمود دولتآبادی مردمیترین نویسنده ایران است
- پیکر شهرام شاهرختاش در خاک آرام گرفت
- «چراغ دل» برنده جایزه بوکر بینالمللی شد
- شاعری که پاسپورتش را از فروغ گرفت
- جواد مجابی در گفتوگو با ایبنا: دیگر رمان نمینویسم
![]() |
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو

![]() |
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
![]() |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |