داستانی از حسين خسروي
29 خرداد 94 | داستان | حسين خسروي داستانی از حسين خسروي
اگر که ماه نباشد و مردی در گودال یک گور در کمین کفتار نشسته باشد، دیدن او کار هر چشمی نخواهد بود، اما حیوانی که هر شب می آمد نیز چنان با سیاهی درآمیخته بود که رفتارش را به سختی می شد دید. گرداگرد کیمنگاه بود و نبود؛ اگر که نمی دید، می بویید و اگر که نه، می شنید. باید شکار هر شبش را بیابد. اینقدر کُند پیش می آید که شکارچی را جان‌به‌لب می کند، اما آن شب در گودی نمور، یک تکه سنگ نشسته بود و صبر می کرد. ...

ادامه ...