داستانی از فاطمه زنده بودی | |
16 مهر 89 | داستان | فاطمه زنده بودی |
![]() |
رسیده اند به پشت در اتاق. گرم شه. تشک از خیسی تنم نم گرفته. تو غلت می زنی کنار من، پتو را محکم تر می پیچی به خودت. روز دارد با شب قاطی می شود. می ترسم بلند شوم پرده را بکشم که خاکستری پشت شیشه نریزد به اتاق. پلکت را بسته ای و آرام نفس می کشی. خودم را به تو نزدیک می کنم، آنقدر که نفست بسرد روی صورتم. چشمم را به در می دوزم و نفست را فرو می دهم. ...
|
|
ادامه ... |

ویژه نامه ها
![]() |
نوروز 1399 |
![]() |
نوروز 1398 |
![]() |
نوروز 1397 |
![]() |
داستان نوروز 1396 |
![]() |
نوروز 1393 |
![]() |
بهرام اردبیلی |
![]() |
ترجمه اولیس اثر جویس |
![]() |
ساده نویسی |
![]() |
علی مسعود هزارجریبی |
داستانی از فاطمه زنده بودی | |
16 مهر 89 | داستان | فاطمه زنده بودی |
![]() |
...
|
|
ادامه ... |
اینجا و آنجا
- فروش فراتر از انتظار کتاب یک شاعر
- نامزدهای جشنواره شعر «فجر» معرفی شدند
- انتشار گزیده شعرهای منصور اوجی
- لیلا کردبچه: فضای ادبی کشور شاعران را دلسرد کرده است
- کرونا «عباس صفاری» را از ما گرفت
- گفتگوی کوتاه ایسنا با ضیاء موحد
- فروغ فرخزاد در «وزن دنیا»
![]() |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو

![]() |
شرایط درج آگهی در پیاده رو |