داستانی از شعبان بالاخیلی | |
29 اسفند 90 | داستان | شعبان بالاخیلی |
![]() |
چند روزيست كه حس عجيبي دارم ، حسي بين تهوع و ترس . احساس مي كنم درزير پوستم ، موجود منفوري وول مي خورد . از زير گلوگاهم به شقيقه ام و از شقيقه ام به چشمهام ،از آنجا به سينه ام . در شكمم مي چرخد و مي چرخد ... گاهي احساس مي كنم خودم هستم كه زير پوستم مي چرخم ... از زير گلوگاهم به شقيقه ام ...روزي در آينه موجود منفور را ديدم ...دمش از دهانم بيرون زده بود ... دمي داشت مثل يك موش ...يك موش موذي و چاق ...كه از دوسوي دهانش ردي از خون خشكيده ...
|
|
ادامه ... |

ویژه نامه ها
![]() |
1400 |
![]() |
نوروز 1399 |
![]() |
نوروز 1398 |
![]() |
نوروز 1397 |
![]() |
داستان نوروز 1396 |
![]() |
نوروز 1393 |
![]() |
بهرام اردبیلی |
![]() |
ترجمه اولیس اثر جویس |
![]() |
ساده نویسی |
![]() |
علی مسعود هزارجریبی |
داستان هایی از شعبان بالاخیلی | |
16 مهر 89 | داستان | شعبان بالاخیلی |
![]() |
...
|
|
ادامه ... |
اینجا و آنجا
- چرا «خروس جنگی» شکست خورد؟
- نخستین نمایش فیلم «بیگانه» در جشنواره امسال ونیز
- محمود دولتآبادی مردمیترین نویسنده ایران است
- پیکر شهرام شاهرختاش در خاک آرام گرفت
- «چراغ دل» برنده جایزه بوکر بینالمللی شد
- شاعری که پاسپورتش را از فروغ گرفت
- جواد مجابی در گفتوگو با ایبنا: دیگر رمان نمینویسم
![]() |
رمان پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا نوشته ی احمد درخشان |
دیگران
آرشیو
عضویت در خبرنامه
لوگوی پیاده رو

![]() |
شرایط درج آگهی در پیاده رو |
![]() |
کانال تلگرام پیاده رو piaderonews@ |