ﺷﻌﺮی اﺯ رَستارِ شاهمیر
تاریخ ارسال : 6 خرداد 01
بخش : شعر امروز ایران
مربع اول، وحشت خانه!
رو به
مربعی، برزخ.
قژ قژِ چاقوست که بَر ویولون تیز میشود..
همگام با صدای پایِ مردی که نُتها را میپیماید؛
رو به سویِ
چراغِ در سومین روشن.
مباد!
با چکهچکههای رونده و سیال،
آرشه
-این افتاده به پایین، نویدِ کابوسدهنده بُرّان-
را بارور کنی.
در تلاقیِ دو قطر
وحشتی است تکرارشونده با ویولون؛
و مردی که با تنها پایش نتها را میپیماید...
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه