"یک دقیقه عصر" سروده فرهاد کریمی / منصور خورشیدی

تاریخ ارسال : 17 دی 89
بخش : بررسی کتاب
اشاره :
نقد زیر بررسی و نگاه مجموعه شعر " یک دقیقه عصر" اثر فرهاد کریمی است .
شاعر پس از دریافت این نقد آن را به روزنامه ی " جام جم" داد تا در صفحه ی شعر جوان در معرض دید مخاطبان و علاقمندان شعر معاصر قرار گیرد .
روز پنجشنبه تاریخ 25/ 6 / 89 در صفحه ی 8 شعر جوان با عنوان " قطار تناقض" چاپ شده است .
متاسفانه دخالت گرداننده ی این صفحه بر روی نقد ، موجب تغییرات بسیاری در متن شده است . که با نظر این جانب بسیار متفاوت است .
به همین دلیل برای خوانندگانی که با دیدگاه من در مورد بررسی مجموعه شعر ها آشنا هستند . متن کامل آن را در این جا قرار داده ام تا مورد داوری اهل هنر قرار بگیرد .
با احترام – منصور خورشیدی
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
چند ثانیه مانده به ماه
یک دقیقه عصر
فرهاد کریمی
انتشارات بوتیمار
1389
منصور خورشیدی
نگاه اول :
فرهاد کریمی خود را به موجی سپرد که که جزرو مد آن تفکر شاعر را به ساحت آن سوی کلمه پرت کرده است .
دست بردن به ترکیب زبان و دگرگونه ساختن دستور و قواعد آن دانش گسترده ای را طلب می کند .
در کنار هم گذاشتن پدیده های همگون یا متناقض و طلب کردن معنای واحد از آن سهم سازندگان هنر کلامی است .
تن دادن به این حرکت ، قربانی کردن بسیاری از ترکیب ها و کلمه ها و تصویر ها است . که در فارسی معیار پذیرفته نیست .
حتی پست مدرن ها هم برای تغییر و جا به جایی اشیا از ویژگی های عناصر زبانی استفاده می کنند .نه خود زبان ،
اگر شاعری قصد اضافه کردن یک فضای تازه در شعر دارد یا می خواهد که آن را تجربه کند بهتر آن است که روابط و هم جواری کلمات را از زوایای مختلف بر رسی کند . نه آن که ترکیب ها و تکیه کلام ها و کنایات عام و پذیرفته شده را جا به جا کند .
در کار فرهاد کریمی از این نمونه ها فراوان دیده می شود !
مَثَل اعلای وضوح یک حقیقتی را با این مفهوم کنایی بیان می کنند که :
" مثل روز روشن است " و به لحاظ نحوی هم ( ادات تشبیه و قید ) در جایگاه نهاد و( صفت روشن) به جای مسند .و همه ی ارکان تشبیه به جز مشبه در جای خود با معنا و مفهوم مستتر در این عبارت کنایی برابر مخاطب به صورت ضرب المثل پذیرفته شده مورد استفاده قرار می گیرد . نمونه ی اول :
شعر " مُچ گیری " از صفحه ی 12
" روزش مثل روشن است این شاهنامه " اگر این ترکیب یا عبارت از خود شاعر بود . باز هم جای حرف داشت .و به دلیل بدعت در کار می توانست بحث بر انگیز باشد .
نمونه ی دوم :
شعر " بارش آفتاب " از صفحه ی 11
" نگاهم دنبال پشت سرت / راه می رود "
نمونه ی دیگر :شعر " خط واحد " از صفحه ی 10
" و حرف هایم که پوست شان را کنده ام برای آن گوش "
به نظر می رسد که همان مَثَل معروف " حرف های پوست کنده " باشد . که به معنای حرف تاکیدی برای پذیرش یا القای امری که در بیان صریح کار برد دارد .
یک نمونه ی برجسته دیگر :
و آن ضرب المثل معروف " بر چشم بد لعنت " یک فعل دعایی برای کسانی که با قدرت نگاه کسی را تسخیر می کنند . یا موجب وارد کردن شوک در دیگری می شوند .
در شعر "اضافه " از صفحه ی 16 می خوانیم :
" یک نفر تا نگاهش را در نگاهم / بر لعنت بد چشم / تا این قسمتی که قسمت شد با کمی هم اضافه "
و آخرین نکته که به اشاره خواهم گفت : شعرپر از تکرار سطرو ضمیر دوم شخص ، در بند پایانی :
شعر " تو برای تو " از صفحه ی 36
" حال مرا/ ورق اگر برایتان امکان دارد / بزنید به سیم هرچه . . . "
تکرار ا ز ویژگی های مثبت شعر محسوب می شود . اگر شاعر با نیت ابراز یک امر مهم از آن استفاده کند .
تکرار " عمد " در صفحه ی 12
تکرار " چیز است " در صفحه ی 24
تکرار" ضمیرتو " از صفحه ی 36 و 38
و دیگر مواردی که تذکر آن برای شاعری مثل فرهاد کریمی که گاه به ساختار شعر توجه نشان می دهد و گاهی به فرم و با زیباشناسی شعر نیز بیگانه نیست .لازم است .
داوری این حرف ، باشد برای مخاطبان خردمند ی که این مجموعه به دست آن ها رسیده است .
نگاه دوم :
من جسارت و صداقت این شاعر جوان را در همین مجموعه دیده ام . با کارکرد کلمه در مصراع و هم نشینی واژگان برای خلق تصویر های بصری آشنایی دارد . و تلاش دارد تا در گذر از سطح معمول زبان به عمق شعر راه پیدا کند . گاهی از معنای متعارف کلمه به سرعت عبور می کند . تا خود را به معنا های آن سویی کلمه نزدیک کند .
" پرتم ازخودم بیرون / بیرون ِ کمی آن طرف تر "
نوعی از نگاه که قدرت آن را دارد تا خواننده را به خوانش شعر خود دعوت کند .
" در هر ساعت که می چرخد و می چرخی دور
تو مشغول جنون های خودت
همین حالا / روی افق "
شعر " سماع " از صفحه ی 6
" و باز کلمه
شانه هایش می لرزد از ترس از تو
سرطان توکه نیست بالاخره
کشف تو در چه اتفاقی افتاده باشد "
شاعر فصل تازه ای در شعر باز کرده است . دو نقدی که بر این کتاب نوشته شد . هر دو هوشمندانه و زیرکانه مواردی را مطرح کرده اند که جای تامل دارد .
فرهاد کریمی در این مجموعه فراز و فرود هایی دارد . گاهی گریز می زند از توضیح و گاه گرفتار توضیح می شود . اما به سرعت خود را از این موقعیت به فضای دیگری پرت می کند .
" حالا ترجیح می دهم ترکیب خودم را با تو
تنها باشم یا نباشم / ترجیح می دهم تر کیب باشم "
" شوربای ساده " از صفحه ی 20
"من پرتاب می شوم
به هزاره های تو فرو
در انگشت های جا مانده روی اشاره "
" اشاره " از صفحه ی 22
و همه ی این نمونه ها نشان می دهد که شاعر به سمت خود در حرکت است . کار او تقلیدی نیست . احتمال آن که بعد ها کسی از او تقلید کند . زمینه ی آن را شاعر فراهم کرده است .
" یک نیمه ی خالی دارم درخلوت خیابان از سمت خودم / به هر جا که شما فکر می کنید / رفته /
قرمزی چراغ در چشم های همیشگی من /
از سال ها / در عصر یک سنگ "
"پشت به چراغ قرمز " از صفحه ی 43
و این همه یعنی رسیدن به معرفتی که در های ناخود آگاه برابر شاعر گشوده شود . سفری پیوسته از بیرون به درون و نشان دادن توانمندی ها در ارائه ی شعری با ساختمان محکم و فرم توامان در بیان حرف های نگفته و بهره وری از قدرت تخیل جهت خلق تصویر های درخشان ، چون خیال به دنبال غنی سازی حساسیت و عمیق کردن آگاهی های انسان برای دریافت معنای تازه تر ی که خواننده از شاعر توقع دارد .
مرداد ماه 1389 - خورشیدی
لینک کوتاه : |
