گوتفرید بن و برتولت برشت در آینه‌ی گونتر گراس
مازیار ظفری


گوتفرید بن و برتولت برشت در آینه‌ی گونتر گراس
 مازیار ظفری نویسنده : مازیار ظفری
تاریخ ارسال :‌ 4 دی 00
بخش : ادبیات جهان

پیشکش به جمشید شیرانی

 

در تابستان ۱۹۵۶، گوتفرید بن و برتولت برشت، دو تن از شاعران نامدار آلمان سده‌ی بیستم، یکی پس از دیگری در برلین درگذشتند. آن دو پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ در یک شهر ولی در دو جهان زندگی می‌کردند. بنِ اکسپرسیونیست جایزه‌ی ادبی بوشنر(۱) را در سال ۱۹۵۱ و صلیب شایستگی جمهوری فدرال آلمان را در سال ۱۹۵۲ دریافت کرده بود. این نماینده‌ی بلندآوازه‌ی سالهای پس از جنگ، هنگام صدارت کُنراد آدناور که او را نیز می‌ستود، درگذشت. برشتِ مارکسیست که در سال ۱۹۲۲ جایزه‌ی ادبی هاینریش کلایست(۲) را در جمهوری وایمار دریافت کرده بود پس از پایان جنگ جهانی دوم به‌ نام شاعر دولتی جمهوری دموکراتیک آلمان شناخته می‌شد. وی در سال ۱۹۵۴ جایزه‌ی صلح استالین را دریافت کرد ولی در پایان برای رهبران آلمان شرقی دردسر-ساز شده بود.

 
برتولت برشت با وجود تمام ناهمگونی‌‌ها، همانندی‌هایی نیز با گوتفرید بن داشت.

این سالها را می‌توان از چند دیدگاه شناسایی و تاریخ آلمان را در دو زندگی‌نامه نگریست. به هر روی، نه تنها ناسازی‌هایی میان آنان هست، بلکه همانندی‌هایی هم دارند: یکی آنکه هر دو در جنگ جهانی اول شرکت کردند، بن در پایگاه پزشک جبهه و برشت در پوشش بهیار در بیمارستان پشت جبهه. هر دو پس از جنگ جهانی اول سیاسی شدند، البته در دو جبهه‌ی رویارو. در رایش سوم جایی برای هیچ‌یک نبود. تبعید برشت و مهاجرت داخلی بن خلأ مضاعفی ایجاد کرد که پس از سال ۱۹۴۵ و پایان جنگ جهانی دوم با گرایش کسانی که آماده‌ی بزرگداشت این دو بزرگ ادبیات آلمان در میهن دوپاره بودند، از میان رفت.

 
گوتفرید بن در دفتر کارش در برلین غربی، اوت ۱۹۵۳.

اگر این دو شاعر در سال ۱۹۵۶ با هم روبه‌رو می‌شدند، به هم چه می گفتند؟

گونتر گراس، نویسنده‌ی نامدار آلمان و برنده‌ی جایزه‌ی ادبیات نوبل در سال ۱۹۹۹، دیدار و گفت‌وگوی خیالی این دو شاعر بزرگ را درکتابش «سده‌ی من»، بخشی که عنوانش «۱۹۵۶: ماه مارس آن سال تیره‌ و تار» است، در شهر برلین، خود را در نقش شاهد و شنونده‌ی آنان ترسیم کرده است.(۳)
او می‌نویسد که آنها پنهانی یا شاید به یاری زنانی میانجی، قرار ملاقاتشان را در روزی سرد ولی آفتابی در آرامگاه هاینریش کلایست، آفریننده‌ی «پنتسیلیا»(۴)، کنار دریاچه‌ی کوچک وان می‌گذارند. در اینجا رواست تا اندکی درباره‌ی کلایست، این نویسنده، شاعر و نمایشنامه‌نویس آلمانی سده‌ی نوزدهم گفته شود زیرا بن و برشت هر دو از او تأثیر پذیرفتند. بسيارى از بزرگان ادب و صاحب نظران دو سده‌ى گذشته نمايشنامه‌ى پِنتِسيلياى كلايست را پايان عصر رُمانتيك و آغاز دوره‌ى مُدرن ادبيات مى‌دانند. بِن در گفت‌وگویی با رادیو برلین در سال ۱۹۳۰(۵) بزرگى و هنر كلايست را مى‌ستايد كه با همه‌ی سختی پيرامونش و با بودن بزرگان عصر رُمانتيك چون گُوته و شيلِر چنين آفرينش سنت‌شكن و ماندگاری را از خود به يادگار گذاشته است.
باری، اینک باز می‌گردیم به گزارش گونتر گراس از دیدار خیالی میان بن و برشت. آن دو پرگویی نمی‌کنند و میان گفت‌وگویشان لختی آرام می‌گیرند. یکی پادشاه بی‌تاج و تخت غرب شهر شناخته می‌شود و دیگری به دلخواه مرجع و مأخذ بخش شرقی شهر. شهری که در درگیری شرق و غرب دوپاره شده است. در سال‌هایی که غرب و شرق درگیر جنگ‌‌اند، جنگی سرد که این دو را در برابر هم نهاده است. تنها با فریبی دوگانه چنین دیداری فراهم آمده است. دو مراد و مرشد گونتر گراس از اینکه توانسته‌اند برای پاسی چند از نقش‌هایشان رها شوند، شادمانند. این باهمی چنین شنیده و دیده می‌شود. آنچه را که گواه و شنونده‌ای که دانشجوی ادبیات نیز هست به چشم می‌بیند و از میان سخنان نیم‌جویده و واژگان پراکنده می‌شنود، گواه دشمنی و ناسازگاری این دو شاعر با یکدیگر نیست. آنچه در گفت‌و شنود‌شان نمایان است، بازگفت سخنان یکدیگر است. یکی شعر کوتاه «پس از ما زاده شده»(۶) دیگری را از بر می‌خواند و بیت‌های واپسین آن را چنان بر زبان می‌راند گویی خود آن را سروده است:


هنگامی که بدفهمی‌ها از میان رفته‌اند
واپسین کسی که روبه‌روی ما می‌نشیند
هیچ است.

شعری‌ست همانند سروده‌‌های بن، در حالیکه در این مناظره‌ی خیالی، برشت بیت‌های پایانی سروده‌ا‌ی از شعرهای نخستین دیگری را «مرد و زن از میان بخش سرطان می‌گذرند»(۷) به نرمی می‌خواند:


این جا گور در جوار هر تختی دهان می‌گشاید
و تن با خاک همسر می‌شود.
آتش خاموش می‌شود و شیره‌ی جان سرریز می‌گردد.
زمین فرا می‌خوانَدِشان.

بدینگونه دو استاد سخن، بازگوی سخنان یکدیگرند به زبان و قلم دانشجویی شیفته‌ی ادبیات و دست‌اندرکار نوشتن تاریخ. بن و برشت حتا افزون بر شعرهایی که از یکدیگر می‌خوانند، دیگری را می‌ستایند. اگر نیشی هم می‌زنند از روی شیرین‌زبانی‌ست و نه از روی کین‌توزی. سپس با کارهای توماس مان که درگذشته است، سرگرم و ‌خندانند. آنچه به کژروی‌های خودشان باز می‌گردد، به اختصار به ریشخند می‌گیرند. برای نمونه یکی به ریشخند، دو خط از سروده‌ی حزبی دیگری را در ستایش استالین می‌خواند و این‌یک نوشته‌ی تبلیغاتی پر شور و شوق آن‌یک را به هواداری از رهبری فاشیستی نقل می‌کند. در پایان گفت‌وشنود، بن برای سبکبار شدن هر دو، بندی از چکامه‌ی بزرگ برشت «به آیندگان»(۸) را می‌خواند:


شما، شمايى كه سر بر خواهيد آورد از دل تُندآب سهمگینی
 كه ما را به كامِ خود كشيد
به یاد آورید
هنگامى كه از ناتوانی‌هایمان سخن می‌گویيد
روزگار تيره و تارى را
کز آن جان به در برديد.

ولی گونتر گراسِ دانشجو در این باب خواستار آن است که بن و برشت بیشتر کژراهه‌هایشان را برای یکدیگر و آیندگان شرح دهند و بسنجند ولی دیگر چیزی نمی‌شنود. در پایان این دیدار خیالی که در واپسین سال زندگی بن و برشت است، آن دو از چگونگی تندرستی‌شان می‌گویند. بن نگران سلامتی برشت است که پزشکش از او خواسته تا زمانی دراز در بیمارستان بستری شود. همزمان بن نگران نمایشی‌ست که دست‌اندرکاران دولتی برای هفتادسالگی‌اش می‌خواهند برگزار کنند و برشت در برابر با استواری از خواست ‌واپسینش می‌گوید که نمی‌خواهد دولت پیکر بی‌جانش را به تماشا بگذارد یا آنکه در خاک‌سپاری‌اش سخنرانی کنند. سپس بن و برشت با نغزگویی‌هایی چند درباره‌ی زندگان و مردگان از گورستان کلایست بیرون می‌روند بی آنکه درباره‌ی کلایست، آن شاعر جوان‌مرگ نامیرا، سخنی گفته باشند.

بدین گونه گراس با ذهنی آفریننده، شناختی ژرف، خامه‌ای شیوا و از دیدگاهی همه‌انسانی بن و برشت را فراسوی تضاد‌ها و جبهه‌های سیاسی‌شان در پهنه‌ی هنر و ادبیات آشتی می‌دهد. هفده سال پس از انتشار «سده‌ی من»، وزیر فرهنگ آلمان یگانه شب شعری را به یاد شصتمین سالمرگ بن و برشت در دفتر صدر اعظم در شهر برلین برگزار می‌کند و در بزرگداشت آن دو چنین می‌گوید: با نیروی سخن‌شان، بن و برشت، توانسته‌اند در دل مردم راه یابند و چشمان‌شان را بگشایند.(۹)

باری، پس از کشیدن رنج و درد بیماری، نخست گُوتفرید بن با بیماری سرطان نخاع در هفتاد‌سالگی و سپس برتولت برشت به سبب سکته‌ی قلبی در سن پنجاه‌وهشت‌سالگی در تابستان ۱۹۵۶ در برلین درمی‌گذرند. تابستانی را که بن در شعر «چی بَدِه»(۱۰) پیشاپیش برای مرگش آرزو کرده بود.

از همه بدتر:
این که تو‌ تابستون نمیری
وقتی همه چی روشَنِه و
زمین به بیل خیلی سخت نمی‌گیرِه.

 

پانویس‌ها:

 

(۱) کارل گئورگ بوشنر (۱۸۱۳-١٨۳۷) نويسنده، شاعر، پزشک و انقلابی آلمانی.

(۲) هاينريش فُن كلايست (۱۷۷۷-۱۸۱۱) نويسنده، شاعر و نمايشنامه‌نويس نامدار آلمانى.

(۳) سده‌ی من، گونتر گراس، انتشارات شتایدل، ۱۹۹۹ - گوتینگن، آلمان.
Mein Jahrhundert, Günter Grass, Steidl Verlag, 1999 - Göttingen.  

(۴) پِنتِسيليا، نمايشنامه‌ى تراژيكى است كه کلایست در سال ١٨٠٨ منتشر كرد. نام قهرمان زن اين داستان اسطوره‌اى، پِنتِسيليا، ملكه‌ی‌ آمازون‌هاست كه پس از مرگ هِكتُور، شاهزاده‌ى ترُوا به يارى ترُواييهاى نوميد در جنگ با سپاهيان يونانى مى‌شتابد. او با آشيل كه يكى از بزرگترين پهلوانان اسطوره‌اى يونان است مى‌جنگد و كشته مى‌شود. كلايست ولی با دگرگونی منش بازیگران نخستین اين داستان، تراژدى شورانگيزى از دلدادگی و شيفتگى و جنون مى‌آفريند كه با كشته شدن آشيل بدست پِنتِسيليا به اوج مى‌رسد. پِنتِسيليا در حالتی از جنون تن آشيل را تكه پاره مى‌كند و در پایان خون معشوق را مى‌نوشد ولی زمانى كه هوشيارى‌اش باز مى‌گردد و بر پيكر خونين آشيل مى‌نگرد تيرى را در سينه‌ى خود فرو مى‌برد تا با آشيل در مرگ همآغوش گردد.

(۵) برگرفته از خیال ناب - ترجمه‌ی گزیده‌ای از اشعار، نمونه‌ای از نثر و مصاحبه‌ای از گوتفرید بن، جمشید شیرانی و ا. مازیار ظفری. شرکت کتاب، ۲۰۱۷ - لوس آنجلس، کالیفرنیا، ص ۱۰۷.

(۶) برگردان بند دوم شعر «Der Nachgeborene» از نویسنده‌ی این نوشته. شعری که برتولت برشت در سال ۱۹۲۰ سروده است.
Wenn die Irrtümer verbraucht sind
Sitzt als letzter Gesellschafter
Uns das Nichts gegenüber.

Bertolt Brecht: Die Gedichte, Suhrkamp Verlag, 2000 - Frankfurt a. M.

(۷) برگرفته از خیال ناب - ترجمه‌ی گزیده‌ای از اشعار، نمونه‌ای از نثر و مصاحبه‌ای از گوتفرید بن، جمشید شیرانی و ا. مازیار ظفری. شرکت کتاب، ۲۰۱۷ - لوس آنجلس، کالیفرنیا، ص ۱۸.

(۸) برگردان بندی از بخش سوم شعر بلند «An Die Nachgeborenen» از نویسنده‌ی این نوشته. شعری که برتولت برشت در سال ۱۹۳۹ سروده است.
Ihr, die ihr auftauchen werdet aus der Flut
In der wir untergegangen sind
Gedenkt
Wenn ihr von unseren Schwächen sprecht
Auch der finsteren Zeit
Der ihr entronnen seid.

Ausgewählte Werke in 6 Bände (Svendborger Gedichte), Bertolt Brecht, Suhrkamp Verlag, 1997 - Frankfurt a. M.

(۹) برگرفته از تارنمای دفتر دولت جمهوری فدرال آلمان:
Benn und Brecht im Kanzleramt -> https://www.bundesregierung.de/breg-de/aktuelles/benn-und-brecht-im kanzleramt-326344

(۱۰) برگرفته از خیال ناب - ترجمه‌ی گزیده‌ای از اشعار، نمونه‌ای از نثر و مصاحبه‌ای از
گوتفرید بن، جمشید شیرانی و ا. مازیار ظفری. شرکت کتاب، ۲۰۱۷ - لوس آنجلس، کالیفرنیا، ص ۷۵..

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :