گزارشي از جلسه رونمایی و نقد دو اثر «شرکت ملی خونِ پدرم» و «آیین دندانِ گراز»
نازنين عظيمي
تاریخ ارسال : 5 مهر 98
بخش : بازتاب
گزارشي از جلسة رونمایی و نقد دو اثر «شرکت ملی خونِ پدرم» و «آیین دندانِ گراز»
نازنين عظيمي
رمان «آیین دندان گراز» اثری از مظاهر شهامت، و مجموعه داستان «شرکت ملیِ خونِ پدرم» نوشتهی رزاق راشدی(میر) دو اثر خواندنی هستند که این روزها نشر «تا نونوشت» به بازار کتاب عرضه كرده است. به همین بهانه و به همت گروه «در غیابِ نویسنده» 10 شهریور 1398، نشستی با حضور مظاهر شهامت نویسندة رمان آيين دندان گراز و جمعي از منتقدان و نويسندگان و علاقهمندان به ادبيات داستاني در انجمن صنفي مترجمان استان البرز برگزار شد.
در این نشست، ابراهیم دمشناس دو داستان کوتاه با نامهاي«شرکت ملیِ خونِ پدرم» و «ژاوِر» را از مجموعة راشدي قرائت نمود و سپس مهدی معرف به نقد مجموعه داستان پرداخت و گفت: «داستانهای این مجموعه مستقل از یکدیگر بوده و در عین حال انسجام خاصی دارند که مطابق با جهانبینی خاص نویسنده پیش میرود؛ نگاه رمزآلودی که در تمامی داستانها به نوعی دیده میشود. درواقع نویسنده، زبان مستقل خود را دارد؛ زبان و نگاه شاعرانهای که در تمامی داستانها تکرار شده و حتی عناوین داستانها نیز از این امر بیبهره نبودهاند.»
مهدی معرف گفت: «زبان شاعرانه و رازآلود داستانها سعی دارد خود را به یک زبان استعاری و ارجاعپذیر نزدیک کند. به عنوان مثال داستان ژاور علاوه بر ارجاع به داستان بينوایان، به خوب، بد، زشت اشاره میکند. در عین حال به مولوی نیز اشاره دارد، همدلی از همزبانی خوشتر است. درحقیقت نویسنده سعی دارد چند لایه را به صورت همزبان و همآوا در کنار یکدیگر قرار دهد و همین امر سبب پختگی داستانها شده است.»
وي سپس با اشاره به مشخصهی نوشتاری داستانها افزود: «داستانهای این مجموعه از یک منبع ناواضح به یک منبع کاملا واضح پیش میرود و این روند، مشخصة تمامی آنها است.»
بهزعم این منتقد داستانها از نظر مضمون دو بال دارند: از یکسو دغدغة اجتماعي دارند، به عبارتی فقر و غنا، و درگیری مسایل مالی و دغدغة اخلاقی آدمهایی را که در این وضعیت گرفتارند، به تصوير ميكشند و از سوی دیگر باور آدمها به این دغدغهها را نشان میدهند.
او در ادامه به گزیدهگویی نویسنده اشاره کرد و گفت: «در مجموع وقتی 19 داستان کوتاه در یک مجموعه قرار ميگيرند، یعنی خواننده با کارهای فلشفيكشن روبهرو است. علاوه بر اين ويژگي، در اين داستانها با نوعي اقليم و جغرافيا مواجه هستيم. جغرافیای هر داستان در عین کوتاه بودن، ارزش خاص خود را دارد و محیط آن برجسته است. نویسنده در تلاش است تا تصویر ذهنی خود را از محیط اجتماعی فراتر ببرد و علاوه بر ذکر نام کوچه و خیابان و منطقه، سعی میکند از افسانههای آن منطقه نیز استفاده کند، براي همين مدام به آنها ارجاع میدهد. گویی در تلاش است روی نخی حرکت کند تا هرچه بیشتر به ايجاز نزدیک شود.»
تکرار برخی کلمات در داستانها از نقاط ضعفی بود كه اين منتقد به آن اشاره كرد و گفت: «در عین موجز بودن داستانها، باز هم جا داشت برخی کلمات حذف شوند تا کار بیشتر خود را نشان دهد.»
در ادامه مظاهر شهامت، بعد از معرفي خود و كارهاي منتشر شده و نشده، بخشی از رمان آيين دندان گراز را خواند و سپس رضا عابد نويسنده و منتقد به نقد داستان پرداخت.
عابد با اشاره به بوف کور و ذهنينویسی در داستان، گفت: «آیین دندانِ گراز، داستانی است که از ذهن شروع میشود و در عین حال پر از ارجاعات عینی است. همچنين شروع داستانها معمولاً با بندها، عبارات و داستانهای منفرد همراه است.»
وي با اشاره به اين شاخصه در اين رمان گفت: «مظاهر شهامت در مجموعه داستان «اصلاً هم ناگهان نبود» از همین تکنیک استفاده نموده و توانسته است به خوبی بین بندها و داستانهای منفرد ارتباط برقرار نماید. خط رابط و واصل اين بندها و پاساژهاي داستاني به گفتهی دِلوز در اینجا عشق است و اوهام داستان در واقع خوابی است که در بیداری رخ میدهد، اينها نه تنها کابوس نیستند بلکه امتداد بیداریاند.»
رضا عابد با اشاره به ادبيات پستمدرن و ساختن جهان و زباني نو در ادبيات، آيين دندان گراز را محملي دانست كه شهامت در آن تلاش كرده به خلق زباني خاص دست پيدا كند، زباني همچون زبان زرگري كه در فرهنگ ما معروف است. عابد گفت: «همانگونه که تالکین در ارباب حلقهها بهعنوان یک زبانپژوه زبان جدیدی را اختراع کرد، تلاش شهامت در ایجاد این عامل پیونددهنده به عنوان یکی ازعناصر داستاننویسی قابل تقدیر است. اما به يك نكته بايد اشاره كرد و آن اين است كه در رمان شهامت درنهايت مشخص نميشود اين زبان بر چه اسلوبي استوار است.»
وي با برجسته كردن اين تلاش زباني، كار نويسنده را خلق نشانهها و نمادها و المانهاي خاص و معطوف به خود اثر دانست نه استفاده دمدستي و آماده از آنها: «هنر شهامت در این رمان آن است که با بهرهگیری از نشانهها و عناصر آماده و مشخص، دست به خلق نمادهای خاص داستان خویش زده است. گرازی که ما را تا بیژنِ شاهنامه یا خسرو پرویز میبرد، مصداق همان نمادهایی است که خواننده را به گذشته، پرتاب و دوباره به حال میکشاند. در حقیقت این نمادهای مشخص در کنار آنچه نویسنده خلق کرده، دستبهدست هم با یک قضیة عاشقانهی اجتماعی پیوند زده شدهاند تا آن خط روايي حفظ گردد.»
عنصر زمان، عامل دیگری بود که عابد به آن اشاره داشت و با ذکر چند نمونه گفت: « در داستان شاهد مکانهای جغرافیایی هستيم که وجود ندارند. تعداد کشتهشدگانِ جنگهایی که اتفاق نیفتادهاند. در واقع زمان، به نفع اسطوره و نماد شکسته شده است.»
رضا عابد در ادامه بحث خود به دو نقطه ضعف در رمان اشاره کرد و گفت: «داستان بیشتر بر پایة توصیف میچرخد و تصویرسازی کمتر در آن رخ داده است. همچنين حقیقت باوری در داستان عاملي است كه نويسنده نميتواند نسبت به آن بيتفاوت باشد.» وي در پايان بحث با اشاره به فضاي داستاني امروز ايران، گفت: «آیین دندانِ گراز، خارج از داستانهای آپارتمانیِ موجود، بسیار زیبا و خیالی فضاسازی شده است. و خواننده را از فضاهاي تكراري و معمول دور ميكند.»
در پايان جلسه تعدادي از شركتكنندگان سوالاتي را مطرح كردند كه منتقدين به آنها پاسخ دادند.
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه