گزارش نقد "حلزون های پسر" نوشته ی احمد آرام
جلسات نقد ادبي در غياب نويسنده
تاریخ ارسال : 15 تیر 94
بخش : بازتاب
جلسات نقد ادبي در غياب نويسنده
گزارش نقد حلزون های پسر نوشته ی احمد آرام
در كتابسراي چيستاي كرج
در سري جلسات نقد ادبي "در غياب نويسنده" ، اینبار رمان "حلزونهاي پسر" نوشتهي "احمد آرام" مورد نقد و بررسي قرار گرفت. ابراهيم دمشناس مجري جلسه پس از خواندن بخشي از رمان و ارائهي کارنامه ای از آثار احمد آرام جلسه را آغاز كرد. در اين جلسه عليرضا حسني، كامران سليمانيان مقدم و احمد ابوالفتحي دربارهي رمان حلزونهاي پسر مفصلن صحبت كردند و نقطه نظرات خود را از جنبههاي گوناگون بيان داشتند. البته لازم به يادآوري است كه درغياب نويسنده تلاش دارد نظرات منتقدان و صاحبنظران را انتقال دهد. برگزاري و انتقال نظرات گوناگون به معني پذیرش کامل آنها نیست. در اين جلسه رحيم رسولي، احمد درخشان، اسماعيل صابر، عليرضا فراهاني، سولماز ختمي، رضا ستاري، مهدي معرف، امير حسين حداد و جمعي از علاقهمندان به ادبيات داستاني حضور داشتند.
عليرضا حسني سخنان خود را با اشاره به اين مورد كه نتوانسته كتاب را تمام كند و از خواندن آن لذت نبرده گفت: «اين اثر همچون بسياري از آثار داستاني اين روزها مملو از تكنيكزدگي است. و اين تكنيكزدگي در داستان كاري پيش نميبرد.»
وي سپس نثر حلزونهاي پسر را نقطهي قوت آن خواند و گفت: « بسياري از آثار كلاسيك برمبناي يك نثر پخته و سنجيده بنا شدهاند. نثر احمد آرام نيز ريشه در همان سختهگي و پختگي دارد.» حسني با فكت آوردن از قسمتهاي مختلف اثر به همآوايي و واجآرايي واژگان اثر اشاره كرد و گفت: «اين واجآرايي به موسيقي كلام كمك ميكند و نثري خواندني به وجود ميآورد. در سنت رماننويسي غرب نيز از گوستاو فلوبر گرفته تا جويس و پروست لحن است كه داستان را پيش ميبرد تا انبوه ماجراها و اتفاقات كه در رمان كلاسيك معمول بود. اما همانطور كه اشاره كردم در حلزونهاي پسر تكنيكزدگي بيش از حد به رمان آسيب ميزند. يكي از اين عناصر تقليلدهندهي داستان اطناب و توضيحات بيش از حد است كه دو سوم رمان را اشغال كرده است. به راحتي ميتوان خط روايت و طرح داستان را ميتوان در سه چهار صفحه خلاصه كرد. نكته ديگر كه ميتوان به آن اشاره كرد اين است كه ديالوگ داستان را پيش نميبرد. گاهي همچون آندره نبل؟ وبكت ، ديالوگ ورزدن است. آن چيزي كه قرار است داستان به خواننده بدهد در ميان اين ورزدن بيانتها مانند يك چيزي سهبعدي بنا ميكند. اما در اين اثر ديالوگ چنان كاركردي ندارد و به پيشبرد داستان كمكي نميكند. و اين عنصر نيز در كنار همان اطناب قرار ميگيرد.»
حسني با خواندن صفحات 183 به بعد گفت: « اين بخش از رمان آن ويژگي ديالوگ كه مد نظر من است داراست. اين ديالوگها فقط محض گفتگونيست بلكه داستان را پيش ميبرد، شخصيتپردازي ميكند و مكان و فضاي داستان را ميسازد.»
عليرضا حسني در پايان صحبتهايش شخصيتپردازي را يكي ديگر از ايرادات رمان برشمرد و افزود: «شخصيتها بسيار به هم شبيه هستند و هيچ تفاوت ماهوي بين آنها وجود ندارد به طور مثال شخصيت پدر و پسر بسيار شبيه به هم توصيف شده. حلزونهاي پسر همچون پدروپارامو نيست كه آن فضاي عجيب و توصيف آن وضعيت به شخصيتپردازي ارجحيت دارد و اصلن شخصيتپردازي مسالهي اصلي رمان نيست اما اين داستان بر تقابل دو فرد بنا شده است كه به خاطر زني دشنهبازي ميكنند. و همين مسأله الزامن رمان را وادار ميكند شخصيتپردازي پررنگي داشته باشد. زرتشتي بودن تريتا يكي از همان ضعفهاي شخصيتپردازي است. من فكر نميكنم دشنهبازي به قبل از اسلام مربوط شود. نمادپردازيهاي اينچنيني نه كمكي به ساخت شخصيت ميكند و نه به ساخت فضاي اثر كمك ميكند و باز برميگردد به همان عنصر اطناب كه در اول گفتههايم اشاره كردم. عنصر ديگري كه در پايان حرفهايم بايد به آن اشاره كنم تم اصلي داستان است كه به نظر من نظرگاهي ضدزن و مردسالارانه دارد. شخصيتها براي خاطر تصاحب يك زن است كه با دشنه به جان هم ميافتند. زنان در اين رمان چهرهاي منفعل دارند. همين تصويرسازي منفعل از زن بازتوليد همان نظام سلطهي مردانه است.»
احمد ابوالفتحی دیگر منتقد جلسه با اشاره به ساختار اثر گفت: «به گمانم ما با یک ساختی مواجه هستیم که یک نوع سه گانه ی آگاهی را پیش می کشد. یعنی اثر یک فضای ذهنی وارد یک فضای نمادين و سپس به يك فضاي عینی ميرسد، و یا از خواب وارد یک فضای کلیشه ای می شود که اگر آن را ژانرشناسی کنیم می بینیم تمام عناصر ژانر ماجرایی را در خود دارد.»
ابوالفتحی در ادامه با اشاره به فضای وهمی اثر و لامکانی آن افزود: «حلزون های پسر اگر چه اشاراتی دارد درمورد زمان به طور مثال سال سیودو اما رمان مکانمند نیست. یک نوع مکان و فضاهای عجیبی وجود دارد که میشود گفت فضای بوف کوریست. در کنار این فضای وهمی اشاراتی هم به المانهای شهری مدرن میبینیم. این فضاهای چندگانه آن چیزیست که من اسمش را عرصه نمادین میگذارم به وجود میآورد. یعنی همان سه گانهای که در ابتدا اشاره کردم: یعنی، ذهن، ساحت نمادین و عین.»
احمد ابوالفتحی در ادامه افزود: «بخشبندیهای رمان نیز تأییدی بر این عناصر سهگانه است. رمان احمد آرام یک پیشبخش دارد و یک بخش که رمان را وارد عرصهی نمادین میكند و یک بخش دوم که اثر تعیّن بیشتری می یابد و در مجموع این تقسیم بندی های سه گانه و ارتباطشان با هم اثر را ساختمند میکند. ویژگی دیگر حلزون های پسر به کار گیری زاویه ی دید دوم شخص است که عنصر اساسی رمان است و نمی توان آن را از اثر بگیریم. اگر بخواهیم این زاویه ی دید را از اثر حذف کنیم حلزون های پسر تا حد یک اثر ماجرایی ضعیف تنزل پیدا می کند. دوم شخص در هر سه عرصهي رمان يعني عرصهي ذهن، خواب و نمادين و تعيّن و وجود دارد و يك نوع رقيب عشقي نيز براي مهيار و بمبوتي نيز محسوب ميشود. راوي دوم شخص و رقيب عشقي با حضور خود در تمام عرصهها مهيار و بمبوتي را به تسخير خود درميآورد. راوي دوم شخص نيز با روايت خود نوعي ابراز قدرت ميكند و حتي در پايان رمان ميگويد اين من هستم كه شما را خلق كردهام. باز هم برميگرديم به عدد سه و همان مثلث عشقي. و اينجاست كه رمان مايههاي قوي روايي را به نمايش ميگذارد.»
احمد ابوالفتحي درجمعبندي صحبتهايش گفت: «چيزهايي كه من گفتم نگاهي تحليلي به رمان بود درنهايت بايد بگويم با نقطهنظرات عليرضا حسني موافق هستم و فكر ميكنم اين عناصر به خوبي در رمان اجرا نشده. به نظر من كار به درستي مهندسي نشده و همهي ايدهها فوت شده است. در بخش يك كه نويسنده شخصيتها را به فيالبداهه گويي وادار ميكند و باعث ميشود بخش بسيار كش بيايد و خواننده را خسته و فرتوت ميكند. در اين بخش نمادين استفاده از كليشهها حتي در صورت برخوردي پاروديك نيز ميتوانست محدودتر اجرا شود و ماجراهاي كليشهاي رمان را انبوه نسازد. اگر نويسنده بين سه بخش تعادل ايجاد ميكرد حاصل كار ميتوانست رمان بهتري باشد. همين اشتباه تكنيكي رمان را از سطح يك رمان خوب به سطح يك رمان متوسط تنزل ميدهد.»
كامران سليمانيان مقدم ابتدا به شرح فهرست وار اثر و خلاصهاي از داستان پرداخت و بيان داشت كه رمان طرح داستاني چندان پيچيدهاي ندارد ولي با پرداخت ديگر عناصر اين رمان شكل ميگيرد وي يكي از اين عناصر را اقليم خاص اثر ناميد:
تمایز اصلی کار در بیان اقلیمی خاص، برساخته از بخشی از اقلیم شرجی و گرم جنوب است که درخشان نشان داده شده است. از لحاظ ساخت فضا، کار به جغرافیای رمان میرسد. یک چیزی میان فضای شهری، بومی و اساطیری. وجه اساطیریاش بابت ساخت تصویر زندانِ آن تازیِ جبار است: شبحالدعی. که از همه جای شهر دیده میشود.
شخصیتها بیهوده دیر معرفی میشوند. شاید دلیل اصلیاش تمرکز بر ساخت سنت است تا نقش آدمها. گاهی شخصیتهایی مانند شبحالدعی یا نوذر یا وکیل حسن یا تیپ اند یا تیپ هم نیستند. از لحاظ تکثر شخصیت، اثر به دنبال ساخت رمانیِ کار نیست. شخصیتها با آنکه گاهی غافلگیر کننده نقش بازی میکنند (مانند زن خدمتکار مسافرخانه در انتهای داستان) اما الباقی بیشتر به جای کنش داستانی، نقالاند. فضا بیش از حد رومئو - ژولیتیست. آدمها به همان اندازه سادهاند. خیانتها هم در فضایی غِنایی تعریف میشود. طرح و توطئهاش - اگرنویسنده منظوری هم داشته، درنیامده. اساسن شخصیتها در بیان ایده کمک میکنند ( که در ادامه خواهم گفت) اما پرداختش را متمایز نمیکنند چون خودشان هم متمایز نیستند بهجز بمبوتي. گاهی مقدمهی حضورشان بیش از نقشیست که به عهده میگیرند و انگار نویسنده در روال نوشتن از صرافت پرداختشان افتاده و در ادامه و بازنویسی نتوانسته از خیرش بگذرد»
كامران سليمانيان مقدم فضا و مكان اثر را نقطهي قوت رمان دانست و گفت:« فضا و مکانِ اثر نقطهی قوتش است.وجه وهمی مکان با طعنه به تاریخ و اسطوره با کلافگی منظم که محصول گرما و شرجیست گرفتگی و تنگی شرایط حاصل از تحکم سنتها را بسیار جاندار نشان میدهد. یک وجه تصویری آموزنده و مؤثر.تکرار میکنم که شرجی و گرما و کلافگی به قوام ایده کمک میکند و جاهایی از داستان را بهخاطر سپردنی میکند.
زمان (با آنکه تأکیدی بر آن نیست) در حال بازنمایی زمانی صدساله است. در نحوهی روایت هم نویسنده تمام تردستیاش را در اجرای توأمان زمانها به کار بسته اما با همهی این احوالات اثر در حد یک رمان –با تمام اصرار نویسنده بر رمان بودن اثر در جاهایی از کتاب- متقاعد کننده نیست. این برداشت نه به تم کار برمیگردد و نه زاویهی دید نویسنده. به گمانم به پرداخت و ارتباط عناصر کار مربوط است یعنی همان ساختار»
وي درمورد شخصيتپردازي حلزونهاي پسر گفت: « شخصیتها مختصات بیهودهای دارند. به عنوان مثال تریتای اول زردتشتیست و نمیدانیم چرا. وکیل حسن تنها زندگی میکند یا تریتای دوم بدبین است.شخصیتها در ساخت کار در حد شمایل کار میکنند و در خدمت درازنفسی راوی و نویسندهاند.اشاره به درازنفسی دلیل دارد. در این کار قلمورزی برای بسط ایده نیست. برای تحکیم و تثبیت حس است. به گمانم شروعِ کُند و تأخیرِ در بیانِ اطلاعات برای ایجاد حس انتظار و تعلیق توأمان راوی و خواننده است که این برای خوانندهی باهوش آزار دهنده است. چون آنچه در ادامه به خواننده داده میشود اطلاعاتیست که بود و نبودشان فرقی نمیکند. نوعی معنیِ امکان است.»
كامران سليمانيان مقدم در ادامه به مضمون كلي رمان احمد آرام پرداخت و گفت: «
مضمون کلی اثر نقد ساختارهای قدرت است: سنت و سیاست. شخصیتهای اصلی اثر در یک انتخاب نسلی، نسل در نسل در یک تقابل منافع، درگیر زخم سنت میشوند. در زمانی که دیگرانی در طلب زیباییِ دیگر –دنیایی آزاد و روابطی عادلانه- درگیر غضب قدرت حاکمهاند. نویسنده راه برونرفت از این شرایط را در دخالت عامدانهی نویسنده - نه الف آ- در جریان روایت میداند. دخالتی به عنوان یک کنش هدفمند. بماند که ورود نویسنده به جریان روایت برای جلوگیری از تخطی منطق روایت هم هست. نویسنده وارد دنیای درون شخصیتهای داستان میشود مثل تریتای دوم. همینطور نویسنده به راوی حکم میکند.
فضای وهمی روایت برای چیست؟ برای به تصویر کشیدن عمق ویرانی حاصل از مناسبات قدرت در بافت سنتی جامعه است؟ یعنی به نوعی این وهنِ حاصل از گرما و شرجی محصول درجازدن ما در سنتهاست؟ شاید یکی از گرفت و گیرهای روایت آقای آرام در انتخاب روایت اولشخصهای نویسنده و راویست، راویِ نویسا. به گمانم کار نه به انتزاع فضای اساطیری یا فانتزی رسیده و نه بستر رئالِ وقایع، قابلیت اینهمانی با تاریخ را پیدا میکند. اثر از این رفتار بینابینی لطمه خورده است. حلزونهای پسر پر از قلمورزیهای توانمند است. به هرصورت فضای معلق حاکم بر راوی و خلق توأمان رویا و واقعیت توسط راوی و دیگر شخصیتها در بسیاری از جاهای متن درآمده.
بهترین پیشنهاد حلزونهای پسر تمرین ایجاد فضا و تعلیق، با نثر است. نثری که بتواند از هیچ، فضایی خلق کند که تبادر تاریخ و سیاست کند بدون پیشداوری.»
عليرضا فراهاني يكي از حاضرين در جلسه خوانشي از رمان حلزونهاي پسر داشت كه اشارهاي به نقطهنظرات او ميشود. فراهاني خواب و فضاي وهمآلود رمان را يكي از عناصر تكرار شونده در رمان حلزونهاي پسر دانست و گفت: « حلزونهای پسر با یک خواب عجیب شروع میشود. خوابی که بارها برای راوی رمان تکرار شده است. در این خوابهای تکراری راوی گیرندهی نامههایی است که هیچگاه بازشان نکرده است. تا اینکه در آخرین خواب که در واقع سرآغاز رمان است وسوسه میشود اینبار نامه را بخواند. اين نامه او را دعوت ميكند پس از سالها به شهري برگردد كه به سبب شکستی که در یک رقابت عشقی خورده آن را ترک کرده است.
اين بازگشت به نوعي حركت از یک فضای وهمآلود و خوابزده به سوي فضای عيني و واقعگرایانه است. حركتي از درون یک خواب (یا یک فضای درونذهنی) به یک فضای بیرونی و واقعی. در واقع این وضعیت از نگاهی دیگر میتواند بیانگر نحوهی شکلگیری ماهوی خود داستان یا روایت در ذهن مولف و در ادامه به شکل نوشته در آمدن بر کاغذ باشد. یعنی حرکت روایت بعنوان یک جریان ذهنی در ذهن مولف به سمت شکلگیری و عینیتیافتن در هیئت کلمات در یک نوشتار. همین حرکت از ذهن به عین یا از ابژه به سوبژه منجر میشود تا در طول رمان وجود فضاها و اتفاقات بعضاً نامتعارف برای خواننده پذیرفتنی شود. فضاهایی که گاه به بازآفريني فضاهای اسطورهای ميانجامد.»
فراهاني عشق و قدرت را يكي از موتيفهاي اصلي رمان دانست و افزود: «يكي از مضامين محوري حلزونهاي پسر مصاف عشق و قدرت است. مصافی که همواره در طول تاریخ به اشکال مختلف در عرصههای انسانی خود را نشان داده و در تاریخ ادبیات نیز یکی از بنیادیترین مسائل نویسندگان بوده است. رقابت و مبارزهای که میان دو رقیب بر سر بدست آوردن معشوق درميگيرد تا جايي كه بر پايهي فضاها و نشانههای طبیعی و عيني شكل ميگيرد بسیار جذاب و پرکشش است ولی جاهايي که مولف قصد دارد تا این جدال «عشق و قدرت» را به سیاست مرتبط كرده و بعدي تاریخی به آن بدهد دیگر آن جذابیت و کشش را از دست میدهد. زیرا مشخص نیست که از پیوند ماجرای کودتای 28 مرداد و تاثیرات آن رویداد به فضای اصلی رمان که همان جدال عشق و قدرت است چه چیزی به جریان اصلی روایت اضافه میشود. اگر قصد مولف از اشارهی مستقیم به این رویداد نشان دادن بُعد دیگری از مسئلهی قدرت و شکست ِ برآمده از آن بوده باشد، باید گفت که اتفاقاً جدال عشق و قدرت در آن فضا و شرایط بومی- سنتی و فرآیندی که در آن بستر بومي شكل ميگيرد خود میتواند شکل وحشتناکتری از مسئله قدرت را به نمایش بگذارد.»
در ادامه ديگر حضار در جلسه نظرات خود را نسبت به رمان ابراز داشتند و گفتگوي مفصلي درباب ساختار و مفاهيم موجود در رمان شكل گرفت كه براي جلوگيري از مطول شدن گزارش از آوردن آنها خودداري ميكنيم. البته لازم است اشاره شود كه ابراهيم دمشناس نقد مكتوبي به رمان نوشته بود كه به علت كمبود وقت نتوانست ارائه كند ولی در فرصتی دیگر ارائه می شود.
تهیه و تدوین گزارش رضا ستاری
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه